eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری است جای گلایه نیست! که این رسم دلبری است هر کس گذشت از نظرت، در دلت نشست تنها گناه آینه ها زودباوری است مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است سهم برابر همگان، نا برابری است دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب، هر چه کنی ذره پروری است! ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت، سزای سبکسری است . | |
باشد شبٺ بخیر ولی یك نفر هنوز در قلب من به یاد ٺو بیدار ماندھ است...!
شهری به گفت‌وگوی تو در تنگنای شوق شب روز می‌کنند و تو در خوابِ صبحگاه شیخ اجلّ
در وصف تو ای کاش زبان تاب بیان داشت چون زلف تو ای کاش کسی طبع روان داشت زیبایی ات از کوه هم اقرار گرفته ست در پیش تو هرگز نشود حرف نهان داشت می خواست به بیرون بپرد لحظه ی دیدار گنجشک زبان بسته ی قلبم هیجان داشت یک عمر نشستن به تماشای تو سهل است تا صبح قیامت دل من کاش زمان داشت از مهر تو هر کس شده یک ذره نصیبش یک داغ به پیشانی و مُهری به دهان داشت با نیت دیدار بهار آمده بودم افسوس که عشق آخر این جاده خزان داشت
به سفر رفتی و عُشّاقِ تو گیسو كندند در فراق تو عجب سلسله‌ها بر هم خورد
به گیسویت، که از سویت، به دیگرسو نتابم رخ گرم صدبار چون گیسو به گرد سر بپیچانی...
نده اصلا به دست باد باغِ یاسِ گیسو را که خواهد برد آخر رونقِ بازارِ لیمو را دلم چون گردباد آشفته می گردد به هر جایی از آن روزی که دست بادها دادی سرِ مو را مگر آهویِ چشمت واله و دیوانه کم دارد؟ که مویت هم به یاری آمده چشمانِ جادو را تو با آن‌ دامن گلدار هر جایی که می رقصی پریشان می کنی زنبورهای هرچه کندو را تمام شهر را پر کرده بحثِ طرحِ ابرویت بکن‌چاقوی زنجان را نهان، بنشان هیاهو را منم سهراب و قهرت مثلِ کی کاووس، بی رحم ست بساز از نوش لبهایت برایم نوشدارو را محالست این همه دور و تسلسل در نگاهِ تو بشدت گیج کرده منطقِ چشمت ، ارسطو را
پرسیـدم آیـا رفتنت اینبـار اجبـاری‌ ست سر را تکان دادی و دیدم پاسخت آری ‌ست پس لطف کن آهستـه در قلبـم تردد کن تـا اطـلاع ثانـــوی آو‌ار بــرداری‌ ست😊
مینویسم خنده ات را شعر محشر می‌شود شعر هم عاجز دلش چون حال دیگر می‌شود جان مادر یا پدر دست از سرم بردار عشق یا وصالت قسمتم گر بوده آخر می‌شود میبَری دل میبُری دل،میکِشی دل میکُشی شیوه ای را برگزیدی غم برابر می‌شود مثل داعش گر جنایت می‌کنی آگاه باش این مسلمان قبلِ مرگش عشقِ کافر میشود
بزرگی گفت سید آخرش شاعر شوی اما تو عاشق نیستی پس قلب عاشق را مکن خونین نمی‌دانی خودت شاید که آتش بر دلی کردی (منم گویم)مگر سید ندارد دل فقط باشد شما خوبین😏 سوالت گر جوابی مستدل دارد بپرس از من ولی جانم بود هر پای استدلال ما چوبین
ساعت که شود رُند دلم یاد تو افتد لطفی کن و امشب تلفن را بده پاسخ ایتای تو را دیده و ای کاش نمیدید یک لحظه ٔ قبلش‌ زده noline رژه رو مخ
رفتم به کنار دلبرم با شادی گفتا که چه خوب یاد من افتادی گفتم صنما تو عشق را استادی گفتا پ نه پ تو یاد من میدادی