─═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═─
#مدح
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
دختـــری از تبـــــار کــوثـــرهـا
اعتبـــــار تمـــــام گــوهـــرهـــا
آسمــانی ترین ستــارهٔ عشـــق
ســورهٔ نــور ، بیـــن اختــــرها
دختــری بـا شکـــوه زهـــرایی
عشـــق بابا در اوج شیـــدایی
بعد از او باب شد که بنویسند
قصــــهٔ دختــــران بــابــایی
صــــورتی مــاه و دلربــا دارد
در دلــش شــور نینــــوا دارد
رسم باب الحوائجی در اوست
دستهـــایی گـــره گشــــا دارد
اعتبــار دمشـق و عشاق است
نام او جلـوه گر در آفاق است
سفره داری که با کرامت خود
صاحب بابهـــای انفــاق است
صـبر ، زانو زده به رسـم ادب
پیش پای چنیــن شکیبـــایی
خــادمِ کمتـــرین درگاهـــش
مهتــری مثــل حــاتم طــایی
بارگاهــش بهشــتی و والاست
مایهٔ رشـک جنــــت الاعلاست
گنج پنهــان شــام ویران است
اشک پیدای چشم او دریاست
فـــرق دارد رقیــــهٔ زهــــرا
با تمام ســه ســاله های جهان
خون دل خورده اند از داغش
یاسمــن ها و لاله های جهــان
خاک درگاه او شدن فخر است
او که بر ما گشـــوده باب کرم
با عنــایات و ذره پــروری اش
"کیمیا" می شود غبـــار حـرم
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۲/۲۵
امید به من ز سوی تو گر مانده؟
از لطف نگاه کن به این درمانده
از تو طلبم زیارت کرب و بلا
حسرت به دل غمین و مضطر مانده
#حضرت_باران
#سلام
#اربعین
از سمت صراطِ مخلصین می آیم
مشتاق و پر از عشق و یقین می آیم
این بار نه با جسم پر از عصیانم
با پای دلم به اربعین می آیم
#آمنهآلاسحاق_مهرآفرین
در جـادهی عشق با یقین میآیم
صـد بار بیـفـتم به زمین، میآیم
حتی شده سینهخیز تا کربوبلا
با عشق حـسـیـن اربـعین میآیم
#محمدحسنمحمدی
در کنجِ دلم عشقِ کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ویرانه ندارد
دل را به کفِ هر که دهم باز پس آرد
کَس تابِ نگهداری دیوانه ندارد
گفتم مه من! از چه تو در دام نیفتی
گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد..؟
در انجمنِ عقل فروشان ننهم پای
دیوانه سرِ صحبت فرزانه ندارد!
#پژمان_بختیاری
حال خود گفتی: بگو، بسیار و اندک هرچه هست
صبر اندک را بگویم، یا غم بسیار را؟
#هلالی جغتایی
تا که در پیکر ما اهل ولا جان باشد
عهد در پیروی از ماه خراسان باشد
مرگ در راه ولایت چقدر شیرین است
«دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد»
#محمدجواد_منوچهری
#فدائی_سید_علی
#شهادت
🍃🏴 در عزای ماه صفر به امید آمرزش
#نذر_شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها 🏴🍃
-لطفا حق روضه ادا شود-
به قلبم از ازل مُهر و نشان خورد
سر و کارم به اهلِ آسمان خورد
خدا را شکر قلبم شد حسینی
خدا را شکر با نامش تکان خورد
خودم دیدم میانِ روضه اش؛ دل-
نشست و غصه هایِ بیکران خورد
توانِ جنگِ با ابلیس را یافت
از این سفره هر آنکس آب و نان خورد
بمیرم باید از این غم که ارباب-
به جای آب؛ زخم ِ بیکران خورد
گرسنه بود و جایِ لقمه ای نان
زمین خورد و چه شمشیر از سنان(لع) خورد
کمان ها از غمش قامت کمانند
به جسمش بسکه تیرِ بی امان خورد
تمام کهکشان ها را تکان داد
به رویِ نیزه تا مویش تکان خورد
فدای دخترِ دردانه اش که
کتک در آشکارا و نهان خورد
چهل منزل میان خواب حتی
لگدهایِ بدی از ساربان خورد
امان از شام، آنجایی که سنگ از
زنِ رقاصه و دیگر-زنان خورد
شبانه قتلگاهش شد خرابه
طَبَق وارد شد و لطمه به جان خورد
رقیه(س) قبلِ رفتن بوسه برداشت
از آن لب ها که چوب خیزران خورد!
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علیک_یا_ریحانة_الحسین_ع
#دخیلک_یا_عزیزة_الحسين_ع
#مرضیه_عاطفی