دنبال زینب میدود پای پیاده
از ترس دشمن لرزشی در پای دارد
تاول زده پای نحیف کوچک او
خاری به پا و بر لبش «ای وای» دارد
رویش کبود از سیلی و دلتنگ باباست
بغضی گلوی نازکش را میفشارد
آهسته بر گوشش که دردی سخت دارد
از ترس دشمن دست خود را میگذارد
بُعد مسافت! پای زخمی! جای سیلی!!
دیگر رمق در تن برایش هیچ مانده؟!
دیگر برای طعنه و دشنام شامی
جایی میان قلب پرخونش نمانده!
هقهق امانش را بریده در خرابه
حتی صدایش خواب از دشمن ربوده است
از کودکی آغوش او گهوارهاش بود
اینقدر دوری از پدر اصلا نبوده است!
اینبار بابا سر به دامان رقیه است
چشمش به چشمان پدر ناگاه افتاد
سر گوشهای افتاد و دختر نالهای زد
دیگر رقیه از دهانش «آه» افتاد
#محسن_علیخانی
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🌼﷽🌼
#رباعیات_میلاد
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄
بر یاس سه ساله شِبــه زهـرا صــلوات
بر عشق حسیــن و جان سـقا صـلوات
در روز تــولـــدش دمـــادم بفـرست
بر بــاب حـوائـج گـل طـاهـا صــلوات
┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄
محبـــوبهٔ حـق ، روح منــاجات رسید
دریــای کـــرم ، قبـــلهٔ حـاجـات رسید
چشم و دل صاحب الزمان روشن باد
دُردانـه تــرین عمـــهٔ ســـادات رسید
┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄
بر شـــامِ مدینـــه ، نور مهتـــاب آمد
آن گنـــــج نهـــان ، گوهـر نایاب آمد
با زمـزمـه در عرش ، ملائک ، همگـی
گفتنـــــد کــه دردانــهٔ اربـاب آمد
┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄
زهرای سه ساله،جلوه ای از یاس است
هر دانهٔ اشک چشـــم او المــاس است
محبـــوب دل حضــرت ارباب است و
هم زینت دوش حضـرت عباس است
┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۲/۱۹
─═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═─
#مدح
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
دختـــری از تبـــــار کــوثـــرهـا
اعتبـــــار تمـــــام گــوهـــرهـــا
آسمــانی ترین ستــارهٔ عشـــق
ســورهٔ نــور ، بیـــن اختــــرها
دختــری بـا شکـــوه زهـــرایی
عشـــق بابا در اوج شیـــدایی
بعد از او باب شد که بنویسند
قصــــهٔ دختــــران بــابــایی
صــــورتی مــاه و دلربــا دارد
در دلــش شــور نینــــوا دارد
رسم باب الحوائجی در اوست
دستهـــایی گـــره گشــــا دارد
اعتبــار دمشـق و عشاق است
نام او جلـوه گر در آفاق است
سفره داری که با کرامت خود
صاحب بابهـــای انفــاق است
صـبر ، زانو زده به رسـم ادب
پیش پای چنیــن شکیبـــایی
خــادمِ کمتـــرین درگاهـــش
مهتــری مثــل حــاتم طــایی
بارگاهــش بهشــتی و والاست
مایهٔ رشـک جنــــت الاعلاست
گنج پنهــان شــام ویران است
اشک پیدای چشم او دریاست
فـــرق دارد رقیــــهٔ زهــــرا
با تمام ســه ســاله های جهان
خون دل خورده اند از داغش
یاسمــن ها و لاله های جهــان
خاک درگاه او شدن فخر است
او که بر ما گشـــوده باب کرم
با عنــایات و ذره پــروری اش
"کیمیا" می شود غبـــار حـرم
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۲/۲۵
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شهادت
نبین بر گونهام حکّاکیِ ذکرِ عقیقت را
به دستِ ساربان یک شب شدم بیدار، چیزی نیست
#رضا_قاسمی