بیا به عاشقی و شعر متهم باشیم …
بیا بهانه نگیریم عشق هم باشیم …
بیا تمام مسیر عبور باران را…
بدون چتر بخندیم ! هم قدم باشیم …
بیا زیاد بمانیم پیش همدیگر …
بیا زیاد ببوسیم ‘ ضد کم باشم …
درست نیست که با هم معاشرت نکنیم
صلاح نیست که اینقدر محترم باشیم
موافقی که در آغوش هم خراب شویم ؟
شبیه شبنم گلبرگ غرق نم باشیم ؟
چقدر دوری و حسرت ؟ چقدر تنهایی ؟
چقدر ملعبه ی دست های غم باشیم …
چرا به کام دل همدگر عسل نشویم ؟
چرا جدا ز هم و تلخ مثل سم باشیم ؟
بیا به عاشقی و شعر متهم باشیم …
بیا بهانه نگیریم ‘ عشق هم باشیم …
#سید_رضا_هاشمی
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منحرملازمم،دلمتنگاست...(:💚
#شبجمعهاستهوایتنکنممیمیرم💔
#شبتون_امام_حسینی
2275716.mp3
8.72M
🎙 «هم قدم»
به مناسبت ایام اربعین حسینی
🔺️خواننده: #رضا_صادقی
🔺️شاعر: #محمدمهدی_سیار
🔺️آهنگساز: #فرید_سعادتمند
🔹️به همت مرکز موسیقی حوزه هنری
و من
در طلوع گل یاسی
از پشت انگشتهای تو
بیدار خواهم شد...♥️
#سهراب_سپهری
#شعر_ناب ✨
گر بت رخ توست، بتپرستی خوشتر
ور باده ز جامِ توست، مستی خوشتر
در هستیِ عشق تو از آن نیست شَوَم
کاین نیستی از هزار هستی خوشتر
#مهستی_گنجوی
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرینِ من، برای غزل شور و حال کو؟
پر می زند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چارفصلِ دلم را ورق زدم
آن برگهای سبزِ سرآغاز سال کو؟
رفتیم و پرسش دل ما بیجواب ماند
حالِ سؤال و حوصلهٔ قیل و قال کو؟
#قیصر_امینپور
آغاز کن تمامِ خودت را برای من
پایان بده به غربتِ بیانتهای من
سرکشترین سرودهی شبهای شعر باش
فانوس شو به تیرگی از ابتدای من
یکبار هم تصور این را نکردهام
کی میرسی به شهرِ سکوتِ صدای من
کی میرسی به بغض گلوی ترانهها
کی میرسی به سردی حال و هوای من
وقتی که باز هم گرهای کور میشوم
ای کاش وا کنی گره از ساق پای من
ذهنم ولی به رفتنت عادت نکرده است
بویت هنوز میرسد از قصه های من...
#مهشید_دلگشایی
آبادی شعر 🇵🇸
گر بت رخ توست، بتپرستی خوشتر ور باده ز جامِ توست، مستی خوشتر در هستیِ عشق تو از آن نیست شَوَم کا
دلبران،دل می برند.اما،تو جانم می بری
ناز را افزوده ، با نازت توانم می بری
سوز دردِ عشق را با غمزه های ناز خود
تا ته قلب من و تا استخوانم می بری
می زنی چشمک نهانی، جان تو! جان خودم!
با تکان پلک خود تا بی کرانم می بری
تا که می خواهم بگویم راز خود را ناگهان
دستهای مهربان را بر لبانم می بری
می کنی ساکت مرا با بوسه های بی هوا
شعر را با بوسه از روی زبانم می بری
تو شبیه دلبران هستی ولی جور دگر
دلبران،دل می برند.اما،تو جانم می بری...
دلتنگی مشایه مرا کشت حسین
ای کشته ی سر بریده از پشت، حسین
من را بطلب، روضه بخوانم در راه
یک روضه ی انگشتر و انگشت، حسین...
#مرتضیدرزی