eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زمين از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روايت کرده‌اند ارديبهشتي مي‌رسد از راه بهاري م‍ي‌رسد از راه و مي‌گويند مي‌رويد گل داوودي از هر سنگ، حسن يوسف از هر چاه بگو چله‌نشينان زمستان را که برخيزند به استقبال مي‌آييمت اي عيد از همين دي‌ ماه  به استقبال مي‌آييمت آري دشت پشت دشت چه باک از راه ناهموار و از ياران ناهمراه به استهلال مي‌آييمت اي عيد از محرم‌ها به روي بام‌ها هر شام با آيينه و با آه... سر بسمل شدن دارند اين مرغان سرگردان گلويي تر کنيد اي تيغ‌هاي تشنه، بسم الله!
🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸 هرشب برایت لیله الاسری است، غزه پیروزی ات آزادیِ اقصی است، غزه غلتیده در خون کودکان بی‌پناهت خاک تو همرنگ شقایق‌هاست، غزه کنعان میانِ چاه تاریکی اسیر است ای کاروان تعجیل کن! تنهاست غزه هرچند سال شصت و یک را ما ندیدیم این صحنه ها تکرار عاشوراست، غزه در بطن قلبت لاله‌ای خم گشته آری رقص تو در دریای خون زیباست، غزه بر پیکرت تیر سه شعبه جا گرفته آه تو سوزانتر ز هر آواست، غزه طوفان به پا کردی تو با طوفان‌الاقصی ایمان و غیرت در رگت پیداست، غزه گرچه گلوی بلبلانت را بریدند امروز، آوای تو در دنیاست، غزه پابر زمین محکم بکوب و رقص خون کن این بزمِ شب آبستن فرداست، غزه تنها مقاوم باش و یاری از خدا جوی اخبار آزادی تو بر پاست، غزه لعنت به خون خوارِ جهان خوار یهودی آزادی ات شیرین ترین رویاست،غزه آزادیت نزدیک نزدیک است وقتی دنیا برایت اینچنین غوغاست، غزه امروز تو خون است و فریاد است و بیداد فردای تو زیباتر از هر جاست، غزه از لطف حق می‌مانی اما دشمن تو مصداق لایِ قبل از آن اِلّاست،غزه! 🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸 سرایندگان به ترتیب ابیات: (آ.آل‌اسحاق) (م.کرمانی) (شعبانزاده)
🖋کسی بدون تو باور نکرده است مرا که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است فاضل_نظری ‌
سیلی هم صحبتی از موج خوردن سخت نیست صخره ام هر قدر بی مهری کنی می ایستم فاضل_نظری
کلِ این دهکده فهمید که عاشق شده‌ام خبر اما به تو ای دخترِ چوپان نرسید در دل مزرعه بغضم سله بسته است قبول گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید نان عاشق شدنم را پسرِ خان می خورد لقمه‌ای هم به منِ بچه‌ی دهقان نرسید تو از آن دگری، رو که مرا یاد تو بس حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید
اجازه هست بنوشم شراب جامت را و بعد از اینکه وجودم چشید کامت را.... اجازه هست بخوانم تورا و دل بدهم بیاورم به لبم عاشقانه نامت را اجازه هست به هر سو که می شوم جاری به خویش عرضه کنم خاطر مدامت را اگر زمین و زمان قصد سرزنش دارند دچار عشق تو‌أم میخرم ملامت را کسی که محتضر افتاده بود در کنجی به نام عشق تو پرواز داده قامت را چه نام دارد اگر معجزه نباشد این دمی که پرده زدم نقشی از قیامت را تورا شبیه غزل می‌سرایمت آری.... چه شاعرانه سرودم به خود تمامت را و خواب بود و در آن لحظه دیدمت از دور که عاشقانه رساندی به من سلامت را
گل صدایت میزنم گلزار میریزد به هم گل صدایت میزنم گلزار میریزد به هم بر تنت پیراهن گلدار میریزد به هم چشم برهم میزنی در جا پریشان میشوم ساختار خلقتم انگار میریزد به هم اه ای چشمان زیبای تو سهل ممتنع ماه هم در لحظه دیدار یریزد به هم بر در چاقو فروشی ها که ابرو کج کنین مطمینا قیمت بازار میریزد به هم ان قدر خوبی که درهنگام اجرای قصاص اقتدار چوبه های دار میریزد به هم بوی زلف یار امدیارم اینک مرسد زیر خاک از بوی تو عطار میریزد به هم وقت رفتن پشت سر اهسته تر در راببند از غمت تنها نه من دیوار میریزد به هم
چقدر بــد شــده دنیا چقـــدر بد شده ایم به جــــای گرمی آغوش، دست رد شده ایم تو ازمن آن همه دور و من از تو این همه دور شبیه آن چه که بیگانه می شـود شده ایم میان پیلـه ی احساسمان تفـاهم نیست که در منیّت خــود حبس تا ابــــد شده ایم من و تو میوه ی یک شاخه ایم و یک ریشه جدا جدا شـــده ایم و سبد سبد شده ا یم چقـــدر عیب نمـــــا و چقـــدر عیب شمار شبیـــه آینـــه های تمام قــــد شده ایم
صبح آمد و ماهتاب خمیازه کشید گهواره و تختخواب خمیازه کشید لالایی روز و شبمان تکراریست ماه آمد و آفتاب خمیازه کشید
مثل روشن کردن کبریت در باران و باد عشق عذابت میدهد تا اندکی گرمت کند