eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر قولم زدم و عهد شکستم اما باز هم مثل همیشه تو گرفتی دستم
⚜⚜⚜⚜ چه بنویسم، چه ننویسم، چه بسرایم چه نسرایم تویی تو، گفته و ناگفته، بانوی غزل‌هایم تمام عشق‌ها، پیش از تو مثل رودها بودند که باید می‌رساندندم به تو، آری به دریایم به بام انس تو خو کرده‌ام چون کفتر جلدی که از هر گوشه‌ای پر وا کنم، سوی تو می‌آیم پس از فرزند مریم اینک این من: عیسی دیگر! که شد بالای عشق و بازوی شعرم چلیپایم خوشم می‌آید از شادی، ولی هر بار میخوانم همین تحریر محنت می‌تراود از غم‌آوایم به سختی خسته‌ام از زندگی، وز خود، کجایی تا به قدر یک نفس در سایه سروت بیاسایم؟ کلیدی دارم از شعر، این فلزّ ترد سحرآمیز که قفل بوسه از لب‌های شیرین تو بگشایم دوباره می‌کشد سر، آتش از خاکستر شعرم که من هم در غزل از جوجه ققنوسان "نیما"یم
تا که می آیی به ذهن من تبسم می کنم با تو بودن را به آرامی تجسم می کنم چشمهایت گفتنی ها دارد و طبعم غزل با زبان عشق با چشمت تکلم می کنم شعر می پاشم درون خاک حاصلخیز دل واژه ها را سبز احساس تفاهم می کنم گاه شعرم مثل چشمت حاوی آرامش است گاه با امواج گیسویت تلاطم می کنم با نت و موسیقی لمس تو شاعر می شوم خستگی را لابلای طعم تو گم می کنم با تو وقتی از خیابان های دل رد می شوم دانه ی اسفند دود از چشم مردم می کنم مثل آدم باب میل تو هوایی می شوم شوکت فردوس قربانی گندم می کنم
من فقط خواب عشق را دیدم حس سرخورده ای که نفرین شد هر کسی تا رسید چیزی گفت هر پدر مُرده ابن سیرین شد
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست!؟
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پیچیده‌ترین سادهٔ دنیا شعر است یک‌ پای تمام عاشقی‌ها شعر است وقتی که دلـی تنـگ دلی دیگر شد توضیح دقیق ماجرا با شعر است!
ما مست مِیِ جام الستِ غزلیم همواره خمار چشم مست غزلیم هرکس برود به‌سوی دلدار خودش ما دل‌شده‌ی باده‌به‌دست غزلیم
دفتر به مقابل و قلم در دستیم با "حول و لا قوّة الا..." مستیم از صبح علی الطلوع تا نیمهٔ شب در حال سرودن رباعی هستیم
‌ ای اشک! به روی گونه‌ با ناز برقص! از چشـم درآمـدی بـه پرواز، برقص! در نیمه‌شب و کنـار سجاده‌ و مـهـر خوش آمده‌ای برای اعجاز، برقص! [کویر]
‌🇵🇸مسابقه ✨اشعار ارسالی باید در قالب رباعی بوده و حداکثر تعداد ارسالی نیز سه رباعی می‌باشد. ✨موضوع رباعی: فلسطین، غزه، مقاومت مهلت ارسال آثار: تا ۲۷ آبان 🌱به نفرات برتر جوایزی اهدا خواهد شد. اشعار خود را به آیدی زیر ارسال کنید و ذیل اشعار ارسالیتون بنویسید رباعی غزه: @Kaviiir @heydar18mn
افکنده هراس در دلِ اعدایش طوفانِ حماس و رزمِ رعدآسایش شلوار سه‌خطیِ شجاعِ غزّه کابــوس شده بــرای مــرکـاوایش
آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت به همه عالمش از من نتوانند خرید…