eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
☆ در سینهٔ سرخ لاله آهی سبز است سرخ‌است ولی همیشه راهی سبز است هر کس که شهید می‌شود می‌بیند در چشم خدا نیز نگاهی سبز است
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
☆ گر باغچهٔ حیاتمان سرسبز است از نور نگاه گرم مادر سبز است این باغچه آب سرخ خواهد بسیار محصول فرج ولی سراسر سبز است
هدایت شده از بارش‌های قلم من
از هق هق تو دل خزان سر سبز است از بوسه‌ی تو زمین، زمان سرسبز است ای ابر دوباره چشم خود را تر کن از شبنم اشک تو جهان سرسبز است (معصومه گودرزی) 🙏🙏🙏🤲🤲🌺
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
لینک تعدادی از کانال‌های شعر و ادبیات: شعرهای ناب @sherhaye_nab آبادی شعر @abadiyesher گلچین شعر @golchine_sher محمدجواد منوچهری شعر آیینی و ولایی @gida13 رباعی_تک بیت @robaiiyat_takbait نبض قلم @nabzeghalam کلبه ی شعر @shaeranehayemahkhaky محفل شعر قند پارسی @ghandeparsi_shiraz آرایه‌های ادبی ✔️ @arayehha کوچه بن بست @soroush_0301 سرزمین شعرها @sarzaminesher آوان https://eitaa.com/joinchat/505151864C75e1acfd27 در حال تکمیل...
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یارت ای یار خراسانی چه شد ؟ ای صبا دست سلیمانی چه شد ؟ فدای اون بغضتون آقا .💔
با چِرکِ حسد عاملِ موساد شدند جلّادِ جوان و جانِ نوزاد شدند با حادثهٔ کور تِرور در کرمان دیدیم حرام لقمه‌ها شاد شدند
بسم الله الرحمن الرحیم در خون و آتش شد شکوفا کودکی‌هایت قربانی مظلوم دنیا...کودکی‌هایت آغوش گرمت کو؟ عروسک‌ها پریشانند بعد از تو مانده سرد و تنها، کودکی‌هایت شیرین زبانی‌های تو بود آرزوی من شد حسرت دیرین بابا کودکی هایت از دست دادم فرصت تنگ تماشا را کوتاه و شیرین! مثل رویا! کودکی‌هایت لبریز آدمْ بد، پر از گرگ و هیولا بود از قصه‌ی دنیا نگو با کودکی‌هایت چشم تو آبی نیست پس هرگز نخواهد زد چنگی به قلب دوربین‌ها، کودکی‌هایت در اوج، همبال ملائک گرم پروازی! این‌روزها دارد تماشا کودکی‌هایت دلتنگ بازی با‌توام... یک‌روز می‌آیم چشم‌ انتظار ماست آنجا کودکی‌هایت
شبتون بخیر🥀🥀
سلام صبحتون بخیر🥀🌼
هم در دل ِآفتاب مأوا دارد هم با دلِ تنگِ ماه نجوا دارد هر صبح به رسمِ دلبری می آید این شیوه ی دلبری تماشا دارد!
واژه به واژه خط به خط، کنار این کتاب ها شدی تو انتخاب من میان انتخاب ها به دوستان رسانده‌ ای که دوستم نداری و چه دردها کشیده‌ ام از این همه نقاب ها بیا و پاسخی بده به شعرهای کهنه‌ ام کلید پلک های تو جواب بی‌ جواب ها به سینه می‌فشارمت میان چشم عابران نگو گناه دارد این ریای در ثواب ها دوباره آخر غزل، سرم به روی دفترم همیشه زنده می‌کنم تو را میان خواب ها