eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴 بِأیِّ ذنبٍ قُتلت؟؟؟ 😢
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دانش‌آموزان اصفهانی حاضری دانش‌آموزان جنایت تروریستی کرمان را اعلام کردند. 🥀
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 تا دشمنمـان ذلیل و بیچاره شود طوری نزنید درد آن چاره شود این‌بار چنان سیلی سختی بزنید تا پرده ی گوش کر او پاره شود !
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ‌ در حضور و غیاب دانش‌آموزان، معلم به اسم زهرا سلطانی‌نژاد می‌رسد. «حاضر» همۀ هم‌کلاسی‌های او یک‌صدا پاسخ می‌دهند. ‌ ‌ معلم می‌گوید «زهرا اینجاست.»، جای زهرا سلطانی‌نژاد (یکی از شهدای حادثۀ تروریستی کرمان) در مدرسه خالی نیست. ‌
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏱📽 «آخرین آرزوی مسافرِ سفرِ بینهایت هم مستجاب شد!» 🌱 طوافِ رفیق بینهایتی دهه هشتادی؛ فائزه رحیمی در حرم مطهر امام‌رضا علیه‌السلام پدرش می‌گفـت: «فائزه خیلی دوست داشت بیاید مشهد و بنا بر این بود که بعد از سفر کرمان، با خانواده مشرف شویم خدمتِ امام‌رضا علیه‌السلام.» و حالا فائزه تنها شهید حادثه تروریستی کرمان است که در سفری چند ساعته از تهران به مشهد، به آغوش پدرش، امام‌رضا علیه‌السلام فراخوانده شد و رفقای مشهدی بینهایتی‌اش به استقبالش آمدند.
کرمان می‌رود این خزان، باذن الله می‌شود حق عیان، باذن الله می‌کَنَد خونِ زائرِ سردار ریشه از ظالمان، باذن الله* *رهبر معظم انقلاب : این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن‌الله
از شور رستاخیز چشمان تو می‌ترسند از قصهٔ آغاز و پایان تو می‌ترسند این گرگ‌های وحشی انسان‌نما حتی از پیکر خاموش و بی‌جان تو می‌ترسند قبر تو گلزار شهیدستان ایران است! اینان ز گلزار شهیدان تو می‌ترسند یک کوه کینه مانده بر پَستی دل‌هاشان این پَست‌فطرت‌ها ز ایمان تو می‌ترسند کرمان دیار حاج‌قاسم‌های دوران است این جانیان از نام کرمان تو می‌ترسند اینک مسیر تو طریق‌القاسم عشق است! نامرد مردم از خیابان تو می‌ترسند طوفان اَلاَقصیٰ‌ست چشمان پرآشوبت از تندباد قهر طوفان تو می‌ترسند ای سورهٔ والعادیات و فجر و الرحمان از آیهٔ تبشیر و فرقان تو می‌ترسند این موش‌های کور اسراییل بی‌وجدان از جلوهٔ تصویر و عنوان تو می‌ترسند گفتی حَرم ایران زیبای شهیدان است بدذات‌ها از نام ایران تو می‌ترسند موسای من اینک عصای خویش را بردار این قوم از مُلک سلیمان تو می‌ترسند! دیماه ۱۴۰۲
از کیــنهٔ کـــوتـــه‌نــظران می‌رنــجید اما به کنــایه‌هایشان می‌خندیــد چون رود به سنگ‌ها تغافل می‌کرد «تا کور شـود هر آن‌که نـتواند دیـد»
نمانده است نشانی به غیر پیرهنش عزیز بود و خدا کرده شمع انجمنش برای دیدن سردار پاره تن آمد نشسته است به گلزار پاره های تنش گرفته عطربهشتی ،بهشت کرمان را گرفته است یکی در بغل دو‌ دست زنش و باز غرق سکوت اند جمع بی شرفان و باز فتنه به توهین گشوده شد دهنش به پایکوبی و شادی نمی شود مشغول حلال زاده برای عزای هم وطنش
تقدیم به شهید کرمان رسیدند از غروبِ جاده مهمان‌های بسیاری ببین! جمع‌اند اطرافت پریشان‌های بسیاری هوا بوی جدایی می‌دهد در موسم دیدار افق ابری‌ست، در راهند باران‌های بسیاری تو خویشاوندی دیرینه‌ای با رودها داری به دریای تو می‌ریزند جریان‌های بسیاری نگاهت چلچراغ مسجد و دیر و کلیسا بود به تو روشن شده چشم شبستان‌های بسیاری از آن روزی که شهر آمادهٔ تشییع زخمت شد چراغانِ غمت مانده خیابان‌های بسیاری تو ای تا بوده و هست آشنا با سبزِ فروردین! گذشت از باغِ ما بی تو زمستان‌های بسیاری چرا گلدان شکست و گل‌ترین‌ها سرخ پوشیدند؟ چرا در خون خود غرق‌اند ریحان‌های بسیاری؟ به شوق آسمان از غزه تا بیروت، تا کرمان کبوتر می‌شوند این‌روزها جان‌های بسیاری بگو با دشمنان از اقتدار آه مظلومان کماکان پیش رو دارند طوفان‌های بسیاری…
گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟ گفت من نام تو را نیز نمی دانستم