eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
52 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
در حرم باز از سوی ابلیس، رهِ کینه علَم شد غمبارترین حادثه با تیرِ ستم شد رگبارِ مسلسل سوی زُوّارِ حرم شد چون شاهچراغ اُمتِ اسلام به غم شد از اشکِ حرم، دشمنِ دین در خطر افتاد با آل علی هر که در افتاد ورافتاد ای دشمن مغضوب، وطن جان و تنِ ماست پیراهنِ خونینِ زیارت، کفنِ ماست ایران، حرمِ آل حسین و حسنِ ماست هر گوشه قدمگاهِ شهِ بی کفنِ ماست این شورِ حسینی است، که اینجا به سر افتاد با آل علی هر که در افتاد ورافتاد تا یاورِ ما لایتناهی است بدانید ایران حرمِ امنِ الهی است بدانید این مملکتِ شیعه گواهی است بدانید مملو ز بسیجی و سپاهی است بدانید این خاک مپندار، که در دامِ شر افتاد با آل علی هر که در افتاد ورافتاد اینجا همه نسلِ پسرِ فاطمه هستند این نسل، سپاهِ قدَرِ فاطمه هستند واللهِ جوانان، سپرِ فاطمه هستند خوبان و شهیدان، ثمرِ فاطمه هستند خصمِ علی و فاطمه در دردسر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور‌افتاد ما سینه زنانِ حرمِ خونِ خدائیم دلسوخته.ی تشنه لبِ کرب و بلائیم جان بر کفِ آن بی کفنِ راس جدائیم همناله‌ی زهرا و علی، چون شهدائیم آهِ دلِ زهرا، به گلوی سحر افتاد با آل علی هر که در افتاد ورافتاد عالم ز نوای سحرِ فاطمه گِریید هر کشته ز داغ پسرِ فاطمه گِریید هر دیده ز سوزِ جگرِ فاطمه گِریید مهدی شبِ جمعه به برِ فاطمه گِریید هنگامه‌ی تعجیلِ فرج زودتر افتاد با آل علی هر که در افتاد ورافتاد شاعر:
از خـون شمـا دوام خواهیـم گرفت یکرنـگی و انسجـام خواهیم گرفت امـ‍ـــروز عــزادار شمــاییــم ، ولــی فرداست که انتقام خواهیم گرفت
بگو امواج سرکش بیش از این خود را مرنجانند که طوفان‌ها مصصم می‌کند مردان دریا را
در حرم شاعر شاه شهیدان و خموشی هرگز! باید امروز شود محتشم شاهچراغ ✍
در حرم سردار ! پس از تو داغ‌ها را دیدیم دست ستم کلاغ‌ها را دیدیم ای شمع دل قبیله! ما در شیراز پرپر شدن چراغ‌ها را دیدیم ✍
در حرم از داغ حرم که شعله‌ور می‌گردیم در دایرۀ خوف و خطر می‌گردیم ما اُمّت عشقیم و امام ما گفت: «ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم» ✍
کرمان بگذار که در معرکه بی‌سر گردیم با لشکر آفتاب برمی‌گردیم هنگام شهادت است آغاز حیات «ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم»
کرمان هم قسمت ما داغ روی داغ شده هم باد خزان راهی این باغ شده یا الله از این‌همه غم، طاقتمان طاق شده
کرمان از خانه‌ی عاشقان خبر آوردند با شوق وصال، چشمِ تر آوردند در راه مزار حاج قاسم بودند ناگاه سر از بهشت در آوردند ✍
کرمان از خون شما دوام خواهیم گرفت یکرنگی و انسجام خواهیم گرفت امروز عزادار شماییم، ولی فرداست که انتقام خواهیم گرفت
کرمان گر مثل کویری، آسمان را دریاب در فصل بهاران تو خزان را دریاب ما که دلمان از این مصیبت خون شد... یارب دل "صاحب الزمان" را دریاب
کرمان هربار به گلزار سپردند شهید این‌بار ز گلزار شهید آوردند
کرمان بویِ خدا می‌آید از تو، از نشانت هم ترسیده دشمن از خودت؛ از زائرانت هم سرد است دنیا تا ابد بر عافیت‌جویان تلخ است دنیا تا ابد، بر دشمنانت هم کشتند نورِ روشنت را؛ چند سالِ بعد افروختند آتش به رویِ آشیانت هم خاکِ مزارت خواب را از خصم می‌گیرد ترسيده دشمن از خودت، از زائرانت هم بر ما ببخشا، ما فقط دم می‌زنیم از تو ما نیستیم اصلاً زِ خیلِ عاشقانت هم
کرمان به نفس‌های بی‌قرار سلام به خبرهای داغ‌دار سلام ای اناری که دانه‌دانه شدی! ای شهیدان بی‌شمار! سلام خون‌تان رود رود در جریان رودهای ادامه‌دار! سلام ما از این چیزها نمی‌ترسیم به گلوله، به انفجار سلام به مزار شهید قدس، درود به شهیدان این مزار، سلام
کرمان می‌رود این خزان، باذن الله می‌شود حق عیان، باذن الله می‌کَنَد خونِ زائرِ سردار ریشه از ظالمان، باذن الله* *رهبر معظم انقلاب : این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن‌الله
تقدیم به شهید کرمان رسیدند از غروبِ جاده مهمان‌های بسیاری ببین! جمع‌اند اطرافت پریشان‌های بسیاری هوا بوی جدایی می‌دهد در موسم دیدار افق ابری‌ست، در راهند باران‌های بسیاری تو خویشاوندی دیرینه‌ای با رودها داری به دریای تو می‌ریزند جریان‌های بسیاری نگاهت چلچراغ مسجد و دیر و کلیسا بود به تو روشن شده چشم شبستان‌های بسیاری از آن روزی که شهر آمادهٔ تشییع زخمت شد چراغانِ غمت مانده خیابان‌های بسیاری تو ای تا بوده و هست آشنا با سبزِ فروردین! گذشت از باغِ ما بی تو زمستان‌های بسیاری چرا گلدان شکست و گل‌ترین‌ها سرخ پوشیدند؟ چرا در خون خود غرق‌اند ریحان‌های بسیاری؟ به شوق آسمان از غزه تا بیروت، تا کرمان کبوتر می‌شوند این‌روزها جان‌های بسیاری بگو با دشمنان از اقتدار آه مظلومان کماکان پیش رو دارند طوفان‌های بسیاری…