حضرت باران! به من بارِ دگر جان می دهی؟
بیپناهم...، سرپناهی در خراسان می دهی؟
دست خالی آمدم سویت، ندارم توشهای
هرچه میخواهم، یقین دارم که آسان میدهی
من شنیدم، هیچکس از درگهت، نومید نیست،
از سرِ خوانِ کریمت، تکهای نان میدهی؟
باغِ بیبرگ و برم، خشکیده در اندوهِ هجر،
این کویرِ خشک را، یک جرعه، باران میدهی؟
من مریضِ عشقِ شاهنشاهِ طوسم، در تبم،
ای که دادی درد، بر ما، حال، درمان میدهی؟
طاقتی دیگر ندارد این گدا، بیتاب شد...
کِی به دردِ هجر، میآیی و پایان میدهی؟
ای که از پیشش میآیی!، جانبِ دریا کجاست؟
آه باران! تشنهام، تشنه...، خراسان میدهی؟
#عادل_حسین_قربان
حضرت باران! به من بارِ دگر جان می دهی؟
بیپناهم...، سرپناهی در خراسان می دهی؟
دست خالی آمدم سویت، ندارم توشهای
هرچه میخواهم، یقین دارم که آسان میدهی
من شنیدم، هیچکس از درگهت، نومید نیست،
از سرِ خوانِ کریمت، تکهای نان میدهی؟
باغِ بیبرگ و برم، خشکیده در اندوهِ هجر،
این کویرِ خشک را، یک جرعه، باران میدهی؟
من مریضِ عشقِ شاهنشاهِ طوسم، در تبم،
ای که دادی درد، بر ما، حال، درمان میدهی؟
طاقتی دیگر ندارد این گدا، بیتاب شد...
کِی به دردِ هجر، میآیی و پایان میدهی؟
ای که از پیشش میآیی!، جانبِ دریا کجاست؟
آه باران! تشنهام، تشنه...، خراسان میدهی؟
#عادل_حسین_قربان
🕯🌺
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
یک تنه در کربلا غوغا به راه انداخته
تیغِ برّان است، یا زینب نگاه انداخته
با کلامش تیغِ حیدر را برون کرد از نیام
دشمنش تسلیم گردیده، سلاح انداخته
مرتضی انگار دارد خطبه خوانی میکند
منطقش یک دشت را در اشتباه انداخته
مثلِ طوفان خانهی تزویر را ویران نمود
مثلِ شیری لرزه بر جانِ سپاه انداخته
یک نگاهِ اشکبار انداخته بر خیمهگاه
یک نگاهِ مضطرب بر قتلگاه انداخته
جانِ زینب از فراقِ یار بر لب آمده
در مصیبت چنگ بر رخسارِ ماه انداخته
شاعر: #عادل_حسین_قربان
#حضرت_زینب_س_مصائب
روز رفت و دوباره شب برگشت
در حرم باز تاب و تب برگشت
دستِ قاتل به سمتِ سر، چرخید
دستِ زینب، به سوی رَب برگشت
تشنهلب رفت، تشنهلب جنگید
بر سَرِ نیزه، تشنهلب برگشت
از دلِ قتلگاه، تا خیمه
آه، زینب، عقبعقب. برگشت
شاعر: #عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_ع_مناجات
#زیارت_کربلا
در پیکرِ رنجورِ عاشق، جان چه میخواهد؟
تقدیم دلبر میکنم، هر آنچه میخواهد
من چترِ خود را بستهام، رحمت سرازیر است
حالا ببینم، حضرتِ باران چه میخواهد
هنگامِ مرگم، سر به دامانش گذارم، کاش،
نوکر، زِ اربابش، دمِ پایان، چه میخواهد؟
من شک ندارم، کربلا را میدهی اینبار،
ورنه دلِ شب، دیدهی گریان، چه میخواهد
از خیرِ این دنیا، مرا کرب و بلا کافیست
من حاجتم را خواستم، سلطان چه میخواهد
شاعر: #عادل_حسین_قربان
یا جوادِ اهلِ بیتِ مصطفے، با دستِ تو
دم بہ دم بخشایشِ معبود، معنا مےشود...
#عادل_حسین_قربان
#شهادت_امام_جواد 🥀
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
در رثایت میچکد از دیده جای اشک خون
این همه بیحرمتی چشمی ندیده تاکنون
السلام ای نور حق؛ ای آفتاب کاظمین!
السلام ای حجتِ آزرده "فی قعرالسجون"
شاعر: #عادل_حسین_قربان
بهمناسبت #روز_قدس
حق عیان خواهد شد آخر، تا ابد مکتوم نیست
تیر و ترکش، پاسخِ یک کودکِ معصوم نیست
ای برادر! از چه رو ساکت نِشَستی گوشهای؟
اینهمه بیحرمتی بر یک مسلمان شوم نیست؟
شرِ اسرائیل باید کم شود از این جهان
تا زمانِ فتحِ کامل، کارِ ما مختوم نیست
کربلا، امروز قدس است و یمن...، ای وای بر_
روضهای که در میانش حرفی از مظلوم نیست
نالهی مظلوم، میخواند تو را...، برخیز زود!
روزهای بعد را هستیم؟... نه، معلوم نیست
✍ #عادل_حسین_قربان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برای_مسلمانان_فلسطین
#مرگ_بر_اسرائیل
به جست و جویِ گلش، با قدِ خم آمده است
برایِ دفنِ عزیزش، کفن کم آمده است
نگو دلیلِ غمِ این خزانِ شبزده چیست!
دوباره فصلِ عزا، فصلِ ماتم آمده است
زِ حجمِ داغ و جسارت، نه هیچ کم شده است،
نه بهرِ غربتِ این زخم، مرهم آمده است
به پیشِ چشمِ جهان، سوخت عاشقی، اما
فقط به دیدهی ما قطرهای نم آمده است
سکوت را بشِکن! «فتح» در حوالیِ ماست
ببند بار، که فرصت فراهم آمده است
#عادل_حسین_قربان
#محکومیت_حادثه_تروریستی کرمان
#حاج_قاسم_سلیمانی
بویِ خدا میآید از تو، از نشانت هم
ترسیده دشمن از خودت؛ از زائرانت هم
سرد است دنیا تا ابد بر عافیتجویان
تلخ است دنیا تا ابد، بر دشمنانت هم
کشتند نورِ روشنت را؛ چند سالِ بعد
افروختند آتش به رویِ آشیانت هم
خاکِ مزارت خواب را از خصم میگیرد
ترسيده دشمن از خودت، از زائرانت هم
بر ما ببخشا، ما فقط دم میزنیم از تو
ما نیستیم اصلاً زِ خیلِ عاشقانت هم
#عادل_حسین_قربان
🏴 تقدیم به روح شهید #سید_ابراهیم_رئیسی
ای اشک! روان شو! خبر از یار نیامد
مرهم به دلِ غمزده، اینبار نیامد
گفتند که ایران حرمِ آلِ رسول است
ای اهلِ حرم! میر و علمدار نیامد
#عادل_حسین_قربان