«بسم ربّ المهدی عج»
دردیم که التـماس درمان داریم
موجیم که اندیشهٔ توفان داریم
مانند کــویر تشـــنهکامیم همه
از ســـوی تو انتظار باران داریم
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
این را بنویس یادگاری:
گنجشک به قیمت قناری
جادوی رسانه مسخمان کرد
با شعبده و شلوغکاری
چادر ز سر زنان کشیدند
گفتند حجاب اختیاری
سرباز مدافع وطن را
کشتند به جرم پاسداری
جلّاد و شهید جابهجا شد
در مغلطۀ خبرگزاری
افسوس که چشمانتظاران
ماندند به چشمانتظاری
کو غیرت قیصر امینپور؟
کو شور حمید سبزواری؟
از پا منشین، دوباره برخیز
ای شعر بلند پایداری
#مهدی_جهاندار
#برای_ایران
شهد شیرین لبی و چون شکر میخواهمت
می شوم فرهاد وبا یک تاج سر میخواهمت
رقص کن بانوی خورشید و بزن دستی به تار
دلبری کن نازنینا،بیشتر میخواهمت
گیسوانت مشکی وابریشمی از تار عشق
می زنی گیتار وبا سنجاق سر میخواهمت
روز وشب چشم انتظارم با خیالاتت خوشم
مثل شمعی سوختم،با چشم ترمیخواهمت
کوچه،کوچه آمدم با هر تپش زنگی زدم
قلب شد آماده و در پشت در میخواهمت
#منیژه_کمالی
دنیا ز پوچی است شبیه حباب پُر
از آب خالی است ولی از سراب پُر
جایی برای دیدن او هم نگاه دار
هر شب مکن دو چشم خودت را ز خواب پُر
یک جلوه "هست" اینهمه کثرت به چشم ماست
عیب از نگاه ماست که شد از حجاب پُر
خالی نمیشود ز غم تو دل کسی
حتی اگر پیاله شود از شراب پُر
بی رحمت تو کار به جایی نمی رسد
گیرم که گشت نامه ما از ثواب پُر
#عاصی_خراسانی
با یاد تو چای تازهدم ریختهام
در حنجرهی خاطره غم ریختهام
احوال دل مرا اگر می پرسی ...
از لحظهی رفتنت به هم ریختهام
#عاشقانه
#فرزانه_پورنظری
گفت جای من کجا لایق بُوَد؟
گفتم: به دل
گفت: میخواهم جز این جای دگر،
گفتم به چشم
#هلالی_جغتایی
تو همان صبح قشنگی ڪہ پس از هر تڪرار
عاقبت این دل دیوانہ بہ نامت خورده...
#سیدمصطفی_ساداتی
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر
گفتم آری، خود نمیدانی که زیبایی چقدر !
در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دورهگرد آشنا ! دور و بر مایی چقدر !
ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر
عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمیبندی ولی محبوب دلهایی چقدر
آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاقت ندارم، دیر میآیی چقدر
#سجاد_سامانی
#غزل
#مدح_امیرالمومنین_ع
#شعر
همه هستی به فرمان علی ابن ابیطالب
بشر طفل دبستان علی ابن ابیطالب
سرانگشتان این آقاست گرداننده عالم
چه می فهمیم از جان علی ابن ابیطالب
نمی خواهیم جنت را برای ما همین کافیاست
یکی از کاسه لیسان علی ابن ابیطالب
علی که جای خود دارد تصور کردنش سخت است
مقام قرب سلمان علی ابن ابیطالب
که گفته کار شمشیر است تاثیر عدالت بود
که ایران شد مسلمان علی بن ابیطالب
یل بدر است، بین کودکان محبوبیت دارد
چه خوش معناست عرفان علی ابن ابیطالب
تمام عمر حسرت را به جان خود خرید عالم
درآورد اشک چشمان علی ابن ابیطالب
پر کاهی نخواهد شد تمام خیر دنیا گر
ترازو باشد ایمان علی ابن ابیطالب
پس از مرگ آرزو دارم رساند باد خاکم را
نجف نزدیک ایوان علی ابن ابیطالب
به روز حشر روی نامه ی اعمال عشاقش
عجب زیباست عنوان علی ابن ابیطالب
#اشکان_سلمانی
هر زمان خوردم زمین با "یاعلی" برخاستم
از زمان کودکی مجنون نام حیدرم...
#مرتضیدرزی
از روز ازل شدم ارادتمندش
محتاج نگاه اویم و لبخندش
در دفتر احوال دلم ثبت نشد
«جز مهر علی و یازده فرزندش!»
#رباعی
#جواد_محمدی_دهنوی
با شعر خوشم بدون او بیحالم
من شاعر غمسرای خوب سالم
سرمایهی عمر من فقط باشد شعر
این جمله پدیدار شده در فالم
#مستان
کم ناله بزن ای دل رنجیدهی من
کم گریه بکن دیدهی غم دیدهی من
"از دل برود هر آن که از دیده برفت"
هیهات، که هست در دل و دیدهی من
#مریم_احمدی
حوالی سی تا چهل سالگی فهمیدم
هر چه زیستم اشتباه بود
حالا میفهمم ...
چیزی بالاتر از سلامتی
چیزی بهتر از لحظه حال
با اهمیتتر از شادی
با ارزشتر از رویاهای قشنگ؛
نفس هایی که نفهمیده
دَم و بازدَم میشدند نیست...
حالا میفهمم یک کبدِ سالم
چند برابر لیسانسم ارزشمند است
دیسک کمرم از متراژِ خانه،
آرامش روحم از تمامِ نگرانیهایم،
شادیام از تمام لحظههای عبوسم،
امیدم از همه یأسهایم باارزشتر بود...
و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم زنده بمانم ارزش تمام شغلها را دارد...
قدر لحظههایمان را بیشتر بدانیم🌱
با شهد لبت طعم عسل ریخت به هم
شاعر که به هم ریخت غزل ریخت به هم
با آمدنت در شب شعرم هربار
مفعول مفاعیل فعل...ریخت به هم
#حسین_جعفری
شهر برهم میخورد زان طرّهٔ افشان مگو!
فتنه برپا میشود زان قامت رعنا مپرس!
قتل عامی میشود زان تیغ ابرو دم مزن!
میکشی در خون جهانی را از آن لبها مپرس!
#تأثیر_تبریزی
هرکس گدای کوی تو شد پادشاه شد
نامت برای خسته دلان تکیه گاه شد
دیدم که زائری پر و بالش شکسته بود
بعد از دخیل حال دلش رو به راه شد
خواندم ز شاعری که نوشته است اینچنین
غیر از زیارتت همه عمرم تباه شد
دل بیقرار نام تو شد یا ابالحسن
آمد طواف و آهوی این بارگاه شد
گفتم سلام ضامن آهو! رئوف من
دیدم ز مهر سهم دلم یک نگاه شد
#نگین_نقیبی
۱۹ دی ۱۴۰۲
نه صبر هست مارا نه دل نه تاب هجران،
ماییم و نیمه جانی آن هم به لب رسیده..
#اهلی_شیرازی
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
گفته بودید دعاتان کنم ای مردم شهر
آه، شرمنده که من خود به دعا محتاجم
#نجمه_زارع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاک پای او اگر باشم بهشتی میشوم
چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم
💟 شعر زیبای استاد خرسندی
معاون پرورشی مدرسه فکور علم و فرهنگ
#به_عشق_مادر
آبادی شعر 🇵🇸
هرکس گدای کوی تو شد پادشاه شد نامت برای خسته دلان تکیه گاه شد دیدم که زائری پر و بالش شکسته بود بعد
دِلَم هَواییِ مَشهَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک
دِلَم کَبوتَرِ گُنبَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک
خوشا به حالِ تمامِ مُجاورانِ حرم
خوشا به حالِ تمامِ مُسافرانِ حرم
غُبار از قَلَم و کاغَذَم کِنار زَدَم
که با نگاهِ تو گَردَم زِ شاعرانِ حرم
به کفشدارِ حَریمِ تو میخورم سوگند
منم غُبارِ قدمهای زائرانِ حرم
وَ این حکایتِ دیرینِ ما شُده که فَقَط
خوریم غِبطه به اَحوالِ حاضرانِ حرم
گرفته گُنبدِ زردِ تو چَشمِ دُنیا را
عجیب ماتِ تو هَستَند ناظرانِ حرم
نشسته اند جَلالِ تو را نگاه کنند
وَ جِلوه های جَمال تو را نگاه کنند
به هَر کُجا نِگَرم در حرم فقط نور است
کنارِ تو همه دور و برم فقط نور است
ضریح و پنجره هایش به هِق هِقَم انداخت
مُحیطِ این حَرمِ مُحترم فقط نور است
گرفته اَشک دو چشمِ مَرا، نمی بینم
که روبروی دو چَشمِ ترم فقط نور است
نباشَد هیچ هَراسی به روزِ مَرگ آری
کنارِ مَن نفسِ آخرم فقط نور است
#رضا_رسولزاده
آبادی شعر 🇵🇸
دِلَم هَواییِ مَشهَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک دِلَم کَبوتَرِ گُنبَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک خوشا به حالِ
حج فقراست پس به حج میآیند
با ذکر و تمنای فرج میآیند
عمری است گدا و شاه عالم دارند
در مشهد ثامن الحجج میآیند
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
خورشید نگاه تو چه زیبا شده است
گلواژهی لبخند شکوفا شده است
از بس که قشنگ و دلنشین میخندی
صبح از طرف چشم تو پیدا شده است
#محمدحسنمحمدی
633.1K
🥀🥀تقدیم به دختری با گوشواره های قلبی🥀🥀
تا صدا میزدی تو "باباجان! "
دل بابابزرگ پر میزد
هر زمان میرسید از مسجد
به تو با اشتیاق سر میزد
قصه میگفت از عموقاسم
از نماز و گرفتن گل سرخ
قصه میگفت از شبی غمگین
از شب تلخ رفتن گل سرخ
روز مادر کنار موکبتان
عطر چای و گلاب و حلوا بود
مادرت پاک کرد اشکش را
کاش عموقاسمت هم اینجا بود
وقت روضه، عمو عمو گفتی
موکب انگار کربلا شده بود
باز انگار طفل شیرینی
از عموی خودش جدا شده بود
خبر آمد که باز حرملهها
حمله کردند و ماه را کشتند
شمرهای زمانه از وحشت
مردم بی گناه را کشتند
من به قربان تکههای تنت
جان شیرین و پارهی قلبی
میهمان رقیهای امشب
با همین گوشوارهی قلبی
در لباس قشنگ صورتیات
مثل گلهای ارغوان شده.ای
آه ریحانه جان، عزیز دلم
زود مهمان آسمان شدهای
#نغمه_مستشارنظامی
آدم شدیم و خوردن سیب اشتباه بود عاشق شدیم و عشق برامان گناه بود
بارید عشق و سیل شد و جانمان گرفت پنداشتم که سیل مرا جانپناه بود
چشمش شبیه خاطرههای سیاه ماند شعرم پر از سکوت و محالات آه بود
میسوختم برای کسی که برای من تنها بهقدر چشمزدنها نگاه بود
او رفت و ماند شاعرکی در خیال او او رفت و بوم زندگی من سیاه بود
او رفت و ماند لانهٔ من در هجوم باد
بیاو هجوم باد مرا تکیهگاه بود
پوشالی است هرچه که دیدیم از هوس
تکیه به عشق عاقبتش اشتباه بود
تاوان عشق غربت و درد است و انتظار
وقتی رفیق همسفری نیمهراه بود
باید بهسوی حضرت خورشید رو کنم
اینبار قافیه غزلی مثل ماه بود
#زینب_حسامی