هر زمان خوردم زمین با "یاعلی" برخاستم
از زمان کودکی مجنون نام حیدرم...
#مرتضیدرزی
از روز ازل شدم ارادتمندش
محتاج نگاه اویم و لبخندش
در دفتر احوال دلم ثبت نشد
«جز مهر علی و یازده فرزندش!»
#رباعی
#جواد_محمدی_دهنوی
با شعر خوشم بدون او بیحالم
من شاعر غمسرای خوب سالم
سرمایهی عمر من فقط باشد شعر
این جمله پدیدار شده در فالم
#مستان
کم ناله بزن ای دل رنجیدهی من
کم گریه بکن دیدهی غم دیدهی من
"از دل برود هر آن که از دیده برفت"
هیهات، که هست در دل و دیدهی من
#مریم_احمدی
حوالی سی تا چهل سالگی فهمیدم
هر چه زیستم اشتباه بود
حالا میفهمم ...
چیزی بالاتر از سلامتی
چیزی بهتر از لحظه حال
با اهمیتتر از شادی
با ارزشتر از رویاهای قشنگ؛
نفس هایی که نفهمیده
دَم و بازدَم میشدند نیست...
حالا میفهمم یک کبدِ سالم
چند برابر لیسانسم ارزشمند است
دیسک کمرم از متراژِ خانه،
آرامش روحم از تمامِ نگرانیهایم،
شادیام از تمام لحظههای عبوسم،
امیدم از همه یأسهایم باارزشتر بود...
و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم زنده بمانم ارزش تمام شغلها را دارد...
قدر لحظههایمان را بیشتر بدانیم🌱
با شهد لبت طعم عسل ریخت به هم
شاعر که به هم ریخت غزل ریخت به هم
با آمدنت در شب شعرم هربار
مفعول مفاعیل فعل...ریخت به هم
#حسین_جعفری
شهر برهم میخورد زان طرّهٔ افشان مگو!
فتنه برپا میشود زان قامت رعنا مپرس!
قتل عامی میشود زان تیغ ابرو دم مزن!
میکشی در خون جهانی را از آن لبها مپرس!
#تأثیر_تبریزی
هرکس گدای کوی تو شد پادشاه شد
نامت برای خسته دلان تکیه گاه شد
دیدم که زائری پر و بالش شکسته بود
بعد از دخیل حال دلش رو به راه شد
خواندم ز شاعری که نوشته است اینچنین
غیر از زیارتت همه عمرم تباه شد
دل بیقرار نام تو شد یا ابالحسن
آمد طواف و آهوی این بارگاه شد
گفتم سلام ضامن آهو! رئوف من
دیدم ز مهر سهم دلم یک نگاه شد
#نگین_نقیبی
۱۹ دی ۱۴۰۲