eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشید، مسرور از چنین حاجت روایی شاد از چنین دولت، چنان فخر خدایی سر، بر سریر سجده‌ی حق می‌گذارد اعطا شده بر حضرتش، ابن الرضایی دردانه‌ی مولای من، از بس جواد است با هر توسل می‌کند مشکل گشایی این چشم بارانی پر از بغض نجیب است میبارد از چشمان من، ای کاش هایی یک مثنوی ای کاش ما تفسیر دارد خوش باد از دست جواد او عطایی اینجا گدا با شاه شاهان هم نشین است ای دل چه می‌چسبد از این خانه، گدایی میلاد حضرت عشق، جوادالائمه، مبارک
مولود جواد است و بهاران شده آقا هرچند که در فصل زمستان شده آقا گل کرده به لب های همه خنده و شادی انگار زمین باز گلستان شده آقا 🌼🌼🌼🌼
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاعر«از خون جوانان وطن لاله دمیده» را می‌شناسید؟ 🔹۲ بهمن سالروز درگذشت شاعر، موسیقی‌دان و تصنیف‌ساز ایرانی،
روزه پسره؟ یک تبریک اختصاصی میگم به اون پسرایی که پدرشون مدافع حرم بود و الان خودشون، تنها مرد زندگی مادرشون اند 🗣 سعید بامرام ☫
در این طوفان که ماهی هم به دریا دل نخواهد زد کُجا با کِشتی ات بُردی دِلم را ناخُدای ِ من؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا
میدان زمانه پهلوان می خواهد پرواز پرنده آسمان می خواهد هر چیز اگر بهانه ای می خواهد عشق است که بی بهانه جان می خواهد
4.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیرِ نهُم از خودِ قران آمد فرماندهٔ لطف و جود و احسان آمد آرامش ِ فلبِ حضرتِ معصومه(س) شهزادهٔ سلطان خراسان آمد! 🌹
من با تو نگویم كه تو پروانه‌ی من باش چون شمع بیا روشنی خانه‌ی من باش در كلبه‌ی من رونق اگر نیست صفا هست تو رونق این كلبه و كاشانه‌ی من باش من یاد تو را سجده كنم ای صنم اكنون برخیز و بیا ، خود بت بتخانه‌ی من باش دانی كه شدم خانه خراب تو حبیبا اكنون دگر آبادی ویرانه‌ی من باش لطفی كن و در خلوت محزون من ای دوست آرام و قرار دل دیوانه‌ی من باش چون باده خورم با كف چو برگ گل خویش ای غنچه دهان ساغر و پیمانه‌ی من باش چون مست شوم بلبل من سازهم‌ آهنگ با زیر و بم ناله مستانه‌ی من باش من شانه زنم زلف تو را و تو بدان زلف آرایش آغوش من و شانه‌ی من باش ای دوست چه خوب است كه روزی تو بگویی امید بیا با من و پروانه‌ی من باش
بر روزگار پیر، امام جوان تویی خوشحالیِ امام رضاجانمان تویی نامت محمد است و خصالت محمدی آیینۀ رسول خدا بی گمان تویی میلاد توست آنچه مبارک‌ترین شب است روشن‌ترین ستـارۀ نُه آسمـان تویی یحیی بن اکثم است که اقرار می‌کند در علم، پیشوای تمام جهان تویی این خاندان تجلی جودند هرکدام نام یکی جواد شد این بین و آن تویی غم در شب رسیدن تو دربه در شده‌ست میلاد تو بهانۀ روز پسر شده‌ست