eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشاعران اگر همگی محتشم شوند با عالمان اهل قلم هم قسم شوند مدح تو کار اهل زمین نیست یاعلی حتی اگر تمام درختان قلم شوند
پرسی که تمنای تو از لعل لبم چیست آن را که عیان است چه حاجت به بیان است
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب محضر مردم خوب ایران با استعانت از خداوند مهربان خبر رسمی ساخت سومین سرود نیمه شعبان با نام (( عج )) رو اعلام می‌کنیم. مراحل ساخت ملودی و آهنگسازی این قطعه با دستان توانمند آقا احسان جوادی عزیز انجام شده و شعر این اثر نیز با همکاری آقا مصطفی باغبانی عزیز و آقا سید مهدی بنی هاشمی عزیز به پایان رسیده و با کمک مرکز رسانه ای نهضت سازمان تبلیغات اسلامی کشور، تولید صوتی و تصویری این اثر در حال انجام هست. برادران عزیزتر ازجان ما آقایان سجاد شیر افکن و حسین صیامی در مسیر تولید اثر ما رو یاری کردند که تمام زحمت این اثر بر دوش این دو عزیز باصفا و به طور واقعی "خادم" بوده است. به یاری خداوند منان، چند روز زودتر صوت این قطعه در اختیار مردم عزیز ایران قرار میگیره و در عصر روز پنج شنبه ۱۹ بهمن ماه مصادف با "روز مبعث" در اجتماع عظیم محبان امام زمان عج در صحن مسجد مقدس جمکران با حضور تمامی دهه هشتادی ‌ها و دهه نودی های عزیز به همراه خانواده های محترم شون، کار تصویربرداری اثر انجام میشه و تصاویر این اثر، از همان اجتماع مردم خوب کشورمون در صحن مسجد مقدس جمکران تولید میشه ان شاء الله. قرار و وعده محبان امام زمان عج عصر روز پنج شنبه ۱۹ بهمن ماه صحن مسجد مقدس جمکران تمام دهه نودی‌ها و دهه هشتادی‌ها در جلوی جایگاه قرار میگیرن و خانواده های محترم هم در انتهای صحن، پشت سرِ دهه نودی ها قرار خواهند گرفت. تمام گروه های سرود با لباس های فرم مخصوص به خود میتونن در این اجتماع شرکت کنند. دوربین ها از تمام مردم و دهه هشتادی ها و دهه نودی ها و حتی خانواده ها فیلمبرداری میکنن و علی الخصوص گروه های سرودی که زیباتر و شکیل تر اجرا کنند مطمئنا مورد توجه قاب دوربین ها هستند. همه پدر و مادرها در این اجتماع خادم امام زمان عج بوده و کمک میکنن تا ان شاء الله یکبار دیگر این اجتماع عظیم مردمی صورت بگیره و دل امام زمان عج رو به دست بیاریم. هیچ محدودیتی برای شرکت در این اجتماع عظیم وجود نداره و شرکت در این اجتماع از سراسر دنیا برای تمام خانواده ها و دهه هشتادی ها و دهه نودی های عزیز کشورمون باعث فخر و مباهات ماست. از خادمین امام زمان عج در تولیت مسجد مقدس جمکران و واحد فرهنگی مسجد و عزیزانی که در برگزاری این اجتماع عظیم حقیقتا دارن خادمی میکنن، صمیمانه سپاسگزاریم. ان شاءالله بتونیم لبخند رضایت رو بر روی لبان مبارک مهدی فاطمه عج بنشونیم و گوشه ی چشمی به ما داشته باشن ان شاءالله. منتظر حضور پرشورتون هستیم. خادم الشهدا ابوذر روحی ۱۳ بهمن ماه ۱۴۰۲
18.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاه بود و کارهایش سخخخت کشور ساز بود شاه خیلی ناااااز بود😌😂 🎞 😁 (شعرخوانی احمد رفیعی
خوب است که هشتم گروی نه شده باشد وقتی عدد هشت گره خورده به مشهد دل برده غمش را طرف قبله ی هفتم تجویز شده هر دل افسرده به مشهد مسکینم و محروم ز  حجِّ فقرایم خوشبخت کسی را که خودش برده به مشهد
بگیر فال مرا، من به فال معتقدم بگو، دوباره بگو بر وصال معتقدم به هم رسیدنمان گرچه از محالات است من از قدیم به فرض محال معتقدم مرید شعر کهن هستم و به جادوی سیاه چشم تو و خط و خال معتقدم قفس چنانچه تو باشی، فرار ممکن نیست به جبر بیشتر از احتمال معتقدم نظر به جنگل چشمم تو را هوایی کرد به معجزات هوای شمال معتقدم به هر کجا بروی در دلم هراسی نیست به بازگشتن مال حلال معتقدم
هرچند پیش روی تو غرق خجالتند چشمان این غریبه فقط با تو راحتند بانو...به بی قراری شاعر ببخش اگر این شعرها به حضرت چشمت جسارتند آغوشت آشیانه ی گرم کبوتران لبخندهات...حس نجیب زیارتند دور از نگاه سرد جهان...دست های من با بافه های موی تو سرگرم خلوتند دنیا سکوت های مرا ساده فکر کرد از حرف دل پُرند...اگر بی شکایتند بی خواب کوچه گردی و بدخوابی ام نباش دلشوره های هرشبم از روی عادتند هی کوچه...کوچه...کوچه...به پایان نمی رسم شب های سرد و ابری من بی نهایتند...!
من چه خواهد کرد غم، وقتی تو باشی باران چه خواهد کرد با دیوار ِ کاشی گفتم ببینم روی ماهت را نشد که؛ دست از سر ِ ما بر نمی‌دارد حواشی چیزی به فروردین ِ چشمانت نمانده‌است دل را چراغانی ، غزل را آب‌پاشی ... داری دلم را می‌سپاری دست تقدیر داری کویرِ سینه‌ام را می‌خراشی تا هرچه پشتِ خیس ِ چشمت می‌نشینم حتی اگر از سنگ سختم می‌تراشی! حالا مرا گم کن میان کوچه‌هایت دیگر چه فرقی ، خواه باشی یا نباشی
بهاران خجسته باد.mp3
3.59M
بهاران خجسته باد
🌼🌼🌼🌼🌼
هدایت شده از بارش‌های قلم من
غم از دل ما جدا نباشد ای دوست بی مهری تو روا نباشد ای دوست هر چند که از داغ دلم بی خبری نامت ز لبم جدا نباشد ای دوست @bareshe_ghalam
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
دیروز، که یار دلستان می‌آمد وان سرو روان، همچو روان می‌آمد گریان‌گریان، در طلبش می‌رفتم او، خنده‌زنان خنده‌زنان می‌آمد
هدایت شده از آوای سکوت
🍁🍃 جاریست محبتت چنان در خونم دلواپس رسوا شدن مجنونم! مجنون دل خود را به نگاهی خوش کرد من دلخوشی ام را به غمی مدیونم @avayesokut
هدایت شده از ✨نجوای دل✨
خاطراتم باز در شب بی‌قراری می‌کنند غصه‌ها بر روی قبلم پافشاری می‌کنند واژه‌واژه ریخت اشعارم به روی صورتم چشم‌هایم در فراقت سوگواری می‌کنند
شبتون بخیر🌼🌼🌼🌼
سلام صبحتون بخیر🌼🌼🌼
چشم هایت را باز کن شقایق هایی که دیشب در دشت سینه ام کاشتی امروز محتاج طلوع تو اند …
تربت پاک بقیـــع مهد گل یاسمــن است سر ما بر قدم و خاک غـریب وطن است باز هم روز دوشنبه ، از همین اول صبح جهت قبلهٔ دل سمت حسین و حسن است
که بر قراری با او..که من قرار ندارم ”چکار داری ام‌آقا”...بگو‌چکار ندارم کسی به جز تو کنارم..کجا نشسته در این شهر؟ که جز خیال تو‌ با هیچکس‌قرار ندارم حصار می شود آغوش او تو را و‌من اینجا به جز‌دو زانو ی ماتم‌در انحصار ندارم چقدر ریشه دواندی...چگونه می‌شود آیا که در هوای تو سبزم‌ولی بهار ندارم مرا همینکه به راه تو چشم‌دوخته ام بس در انتظارم و هیچ از تو‌انتظار ندارم
من در پی رد تو کجا و تو کجایی دنبال تو دستم نرسیده است به جایی ای «بوده» که مثل تو نبوده است، نگو هست ای «رفته» که در قلب منی گرچه نیایی این عشق زمینی است که آغاز صعود است پابند «هوس» نیستم ای عشق «هوایی» قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم وای از تو چه سخت است همین قدر جدایی ای قطب کشاننده پر جاذبه دیگر وقت است دل آهنی‌ام را بربایی گفتی و ندیدی و شنیدی و ندیدم دشنام و جفایی و دعایی و وفایی یک عالمه راه آمده‌ام با تو و یک بار بد نیست تو هم با من اگر راه بیایی…
دیده ام در دیدگانت عمق اقیانوس را می دهد رونق جمالت بی گمان فردوس را می نشاند ماه عالمتاب را اندر محاق تا که روشن میکند رخساره‌ات فانوس را سرو، میگردد خجل از قامتت هر بامداد تار گیسویت پریشان میکند طاووس را طاق ابرویت که کافر میکند بر آن طواف می زند برهم یقیناً تخت کیکاوس را کی رسد عنقا بدان عشقی که میسوزد جگر جز به آتش برنشاند عاقبت ققنوس را میکنی از من دریغ ار آسمان را باک نیست از لبم منما جدا آنی تو آخر بوس را میبری ساعت به ساعت دل زهر انس و پری تا زنی بر سنگ خارا حرف نامانوس را کاش میشد در دلم کاشانه میکردی ز عشق بشکنم گردن ، در این پیرانه سر کابوس را حرمتم را چرخ بازیگر ز دستانم گرفت آه و حسرت را چه باید کرد و این افسوس را
بوی گل سوسن و یاسمن....mp3
5.95M
بوی گل سوسن و یاسمن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا علی ابن موسی الرضا از تمام انبیا هستید پر اعجازتر میشود اینجا دل از هرجای دیگر بازتر شرم از بار گناه و شوق یار و یک نگاه میکند چشمان مارا ازهمان آغاز تر صحبت از شاهی کریم ابن کریم است ورئوف بازکشکول قنوتم شد دهانش بازتر عرض حاجت پیش نامردان خطایی فاحش است باخودم ابراز کردم با شما ابرازتر با رگ خام عوامی تجربه کردم رفیق پنجره فولاد تو  بوده است راه‌اندازتر عاشقانت "آمدم ای شاه" خوان درصحن ها هریکی از دیگری سرمست و خوش آوازتر ضامنی هر حاجت از هر مذهبی را ای کریم نیست از چشم تر زائر که آهو نازتر میخکوبم میکند در راه سقاخانه تا باده ی نقاره خانه میشود طنازتر کربلا بعد از خراسان آی میچسبد که هست چای موکب با نبات و زعفران ممتاز‌تر حرم امام مهربانی‌ها بیاد دوستانم
پنجره‌ی رو به باغ دلی که معرفت کسب داغ را گم کرد شناسنامه‌ی گل‌های باغ را گم کرد کسی که نام عزیز تو را ز خاطر برد کلید پنجره‌ی رو به باغ را گم کرد هر آن که بی‌تو سفر کرد، طعمه‌ی موج است چرا که در شب طوفان، چراغ را گم کرد مرا به سمت خیابان سبز عشق ببر دلم، نشانی آن کوچه‌باغ را گم کرد
اگر ابری شوم در دست تو احساس می‌بارم برایت اشک را چون خوشه‌ای الماس می‌بارم برای روزهایی که دلت بدجور غمگین است کنارت بی‌حد و بی‌مرز و بی‌مقیاس می‌بارم برایت می‌دوم تا جادهٔ تهران و تا چالوس همان‌جا در کنار باغی از گیلاس می‌بارم اگر حتی شود در چارراهش عشق می‌کارم غزل‌ها را کنار این عوام‌الناس می‌بارم شبیه نم‌نم باران به دور حلقهٔ چشمت جلوی دوربین مات هر عکاس می‌بارم قلم را می‌زنم در خون و روی تخته‌نرد عشق برای چرخش شیش و چهار تاس می‌بارم نکش آهی به روی لب که در دیوان شاهانی شبیه قل قل قلیان شاه عباس می‌بارم تو خواهی رفت می‌دانم ولی باور کن آن لحظه که من با گردنم در حلقه‌های داس می‌بارم
4_5902007890520050006.mp3
5.65M
۲۴ رجب المرجب روز فتح قلعه خیبر توسط حضرت امیر المومنین علیه السلام أَنا الَّذي سَمَتني أُمي حيدرة ضِرغـامُ آجـامٍ وَلَيثُ قَسوَرَه سخنران : وقتی که کار سخت شد و یاوری نبود در بین جنگ گشت فقط مرتضی بلند افتاد لرزه بر بدن دشمنان او تا گشت ذوالفقارِ شه لافتی بلند با ذوالفقار بر سر مرحب زد آنچنان کز ذوالجلال خاست دوصد مرحبا بلند جبریل گفت دستمریزاد یاعلی گردید از دهان نبی حبّذا بلند آری اگر نبود مراعاتِ حالِ خلق او مینمود جای دری، قلعه را بلند در ابتدای لشکر علی تیغ را که زد شد لشکر از اصابت آن ز انتها بلند