حالا که شده نوبت وام من، از اينرو
اينقدر مشو جان رضا، ضامن آهو!
زُوّار تو هستند ز هر قوم و ز هر رنگ
مشغول طواف تو به هر شکل و به هر بو
در دست خلایق، همگی بقچه و زنبیل
زیر بغل خُرد و کلان، موکت و زیلو
پرسيد کسی، میرسد آيا به جلو دست؟
گفتم که: من اينجا، چه خبر دارم از آن تو!
چون قوّت چشمان مرا حدّوحدودی است
حتی اگر اقدام کنم با خم ابرو!
من آمدهام تا حرمت، وام بگیرم
تا هی نکشانند مرا اینسو و آنسو
پهلوی ضریح تواَم اما به چه وضعی
خدّام تو نگذاشت برایم پک و پهلو
در صحن هم آقا، به خدا بود نصيبم
گه دستهی جارو و زمانی خود جارو
دیگر به حکیمان وطن نیست امیدی
از بس متخصص زده بیرون ز ابرقو
از نسخهی بی دقت هر دکتر بی خیر
شد خانهی مسکونی من سیلوی دارو
با فلسفه و منطق و طب کار ندارم
بيمار تو را نيست نيازی به ارسطو
صد بار برانی اگرم از درت، آقا!
اين زائر آواره مگر ميرود از رو!؟
#امام_رضا 💛💚
#شعر_طنز 😁
#ناصر_فیض
حالا که شده نوبت وام من، از اينرو
اينقدر مشو جان رضا، ضامن آهو!
زُوّار تو هستند ز هر قوم و ز هر رنگ
مشغول طواف تو به هر شکل و به هر بو
در دست خلایق، همگی بقچه و زنبیل
زیر بغل خُرد و کلان، موکت و زیلو
پرسيد کسی، میرسد آيا به جلو دست؟
گفتم که: من اينجا، چه خبر دارم از آن تو!
چون قوّت چشمان مرا حدّوحدودی است
حتی اگر اقدام کنم با خم ابرو!
من آمدهام تا حرمت، وام بگیرم
تا هی نکشانند مرا اینسو و آنسو
پهلوی ضریح تواَم اما به چه وضعی
خدّام تو نگذاشت برایم پک و پهلو
در صحن هم آقا، به خدا بود نصيبم
گه دستهی جارو و زمانی خود جارو
دیگر به حکیمان وطن نیست امیدی
از بس متخصص زده بیرون ز ابرقو
از نسخهی بی دقت هر دکتر بی خیر
شد خانهی مسکونی من سیلوی دارو
با فلسفه و منطق و طب کار ندارم
بيمار تو را نيست نيازی به ارسطو
صد بار برانی اگرم از درت، آقا!
اين زائر آواره مگر ميرود از رو!؟
#امام_رضا 💛💚
#شعر_طنز 😁
#ناصر_فیض
.
بیهمگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغ تـو دارد ایـن دلـم جـای دگـر نمیشود
#مولوی
نقیضهای بر شعر مولوی 👇👇😁
با همگان به سر شود، با تو به سر نمیشود
باعث درد سر شود، با تو به سر نمیشود
با تو اگر به سر شدی، کی شکم اینقدر شدی
کی همه خلق، خر شدی، با تو به سر نمیشود
آفت باغ من تویی، درد چماق من تویی
موی دماغ من تویی، با تو به سر نمیشود
هان تو مبین که سادهام، رشوه زیاد دادهام
سرور و آقا زادهام، با تو به سر نمیشود
بی تو جزایری شوم، تاجر ماهری شوم
مؤمن ظاهری شوم، با تو به سر نمیشود
پارتی و نفت و چاه پَر، قاضی دادگاه پَر
از سرتان کلاه پَر، با تو به سر نمیشود
گاه هوای ری کنم، گه هوس دبی کنم
خدمت خلق کی کنم، با تو به سر نمیشود
معترض رانت مشو، مانع پورسانت مشو
فلسفهٔ کانت مشو، با تو به سر نمیشود
دست گرفتهای برم، تا بکنی مرا عدم
پای تو را کنم قلم، با تو به سر نمیشود
#شعر_طنز 😁🌷
#عباس_احمدی
.
اصِـش عاقل و اهـلـی دل نـبـودی
اومـدم خــونهتـون مـنـزل نبودی
میخـواستم اولـش تو رو بگیرم
ولی خب حق بده خوشگل نبودی
#شعر_طنز😂😅
#جواد_محمدی_دهنوی
یاااااا رونالدو
آخر پس از یک عمر ذکرِ یا رونالدو
پا میگذارد توی خاک ما رونالدو
میآید و با هر دریبلِ بینظیرش
مسحور خواهد کرد ماها را رونالدو
میآید و هربار با سانتر از جناحین
قدرِ دو متری میپرد بالا رونالدو
اما نخواهد رفت در دروازه توپش
پاس گلش لو میرود حتی رونالدو
هرگز نخواهد کرد سوراخ دعا را
در بازیِ حساسِ ما پیدا ، رونالدو
حتی اگر گل زد ندارد هیچ عیبی
فوتبالِ ما را میکند احیا رونالدو
تا در خیابان میرود یک بچه گوید:
یک لحظه آنجا را ببین بابا، رونالدو
با شوق میگوییم: کیریس جان چطوری؟
با مهر خواهد کرد با ما تا رونالدو
پیدا کند در شهر تهران یک هتل بعد
آرام ساکن میشود آنجا رونالدو
دور هتل شب میرویم و مینشینیم
آماده میمانیم با هم تا رونالدو
بیرون بیاید حلقه میبندیم دورش
گوییم سلفی خواهشا یالا رونالدو
گوید کسی: آقا کیریس دورِت بگردم
پاتو بزار رو چشمهای ما رونالدو
ای کاش میشد تا لباس و توپ ما را
میکرد در این روزها امضا رونالدو
چت میکند در موقع دلتنگی خویش
با جورجینیا داخلِ ایتا رونالدو
گویند مسئولین مداوم در دل خویش
یارب نصیبم ساز عکسی با رونالدو
#شعر_طنز
#رونالدو
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه بود و کارهایش سخخخت کشور ساز بود
شاه خیلی ناااااز بود😌😂
🎞 #سیدخندان 😁 (شعرخوانی احمد رفیعی
#سید_خندان
#شعر_خوانی #شعر_طنز #شاه #شهناز #بحرین #کاپیتولاسیون #مرتاض
مَن اگر با مَن نباشم؛ میشَوَم تنهاترین
کیست با مَن گر شَوَم مَن؛ باشد از مَن، ما ترین
مَن نمیدانم کی ام مَن؛ لیک یک مَن در مَن است
آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن، روشن است
مَن اگر از مَن بپرسم ای مَن ای همزاد مَن!
ای مَن غمگین مَن در لحظههای شاد مَن!
هرچه از مَن یا مَنِ مَن، در مَنِ مَن دیدهای
مثل مَن وقتی که با مَن میشوی خندیدهای
هیچکس با مَن، چنان مَن، مردم آزاری نکرد
این مَنِ مَن هم نشست و مثل مَن کاری نکرد
ای مَنِ با مَن، که بی مَن، مَن تر از مَن میشوی
هرچه هم مَن مَن کنی؛ حاشا شوی چون مَن قوی
مَن مَنِ مَن، مَن مَنِ بی رنگ و بی تأثیر نیست
هیچکس با مَن مَنِ مَن، مثل مَن درگیر نیست
کیست این مَن؛ این مَنِ با مَن ز مَن بیگانه تر
این مَنِ مَن مَن کُنِ از مَن کمی دیوانهتر؟
زیر باران، مَن از مَن پُر شدن دشوار نیست
ورنه مَن مَن کردن مَن، از مَنِ مَن عار نیست
راستی! اینقدر مَن را از کجا آوردهام
بعد هر مَن بار دیگر مَن، چرا آوردهام؟
در دهان مَن نمی دانم چه شد افتاد مَن
مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد مَن
#شعر
#شعر_طنز
#ناصر_فیض