میخواستم چیزی بگویم...! لیک میترسم
از اضطراب و لغزش و تشکیک میترسم
ای جادهی ابریشم مویت به سمت باد
من از میانبُرهای بس نزدیک میترسم!
پل بسته تیغ ابروانت تاصف محشر
یارب... من ازاین جادهی باریک میترسم!
تا آیه ی تُبلی السٓرائر روز رسوایی
وقت جدایی ها... من از تفکیک میترسم!
چشم آبیِ کشمیری ای روشن ترین خورشید
بامن بمان... از خانهی «تاریک » میترسم!
من از قلندرهای شب رو ، ره نمی پرسم
از زاهدان خرقه پوشِ«شیک »میترسم!
جغرافیای شانه ام راتیر میبوسد
من از صدای مرگ...از شلیک میترسم!
#اکـرم_نورانی
اگرچه روزهیِ خورشيد، شود با لمسِ شب افطار
من از افطارِ چشمِ تو، سحر تا شام بيدارم
#ناصر_پروانی
ای پنجره زیبا شدهای با باران
این اشک من است روی تو یا باران؟
بغض من و آسمان گره خورده به هم
وا کن گرهی بستهی ما را باران...
#جعفر_فرامرزی
هر نفسی بگوییام، عقل تو کو؟ چه شد تو را؟
عقل نَمانْد بنده را در غم و امتحان تو
مشرق و مغرب اَرْ روم، ور سوی آسمان شوم
نیست نشان زندگی، تا نرسد نشان تو
#مولانا
ای همدم لحظههای شام تارم
ای بستر اشک و آه و استغفارم
تو میروی ای ماه خدا در غم تو
صدها گل اشک بر رُخَم میکارم
#وداع_ماه_مبارک_رمضان
#معصومه_مشهدیزاده
يَا حَبيبَ مَنْ تَحَبَّبَ إِلَيْكَ وَيَا قُرَّةَ عَيْنِ مَنْ لاذَ بِكَ وَانْقَطَعَ إِلَيْكَ
ای دوستِ آنکه غم عشق تو خرید
دلباخته شد، به تو محبت ورزید
ای روشنی چشمِ پناهنده به تو
وآنکس که به عشق تو ز غیر تو برید
#محمدتقی_عارفیان
#دعای_ابوحمزه
بسم الله الرحمن الرحیم
ترکیببند توحیدی به مناسبت عید سعید فطر
اشارهبه #امام_زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف
هلال
از خوب و بد هر عملت باخبرم من
چون از رگ گردن بهتو نزدیکترم من
صدبار اگر توبه شکستی و گذشتم
صدبار دگر توبه کنی میگذرم من
درخواب فرو میروی و غافل از اینکه
مشتاق به دیدار تو در هرسحرم من
تو ثانیهای حالخوش از خویش بیاور
تا باهمهی جاهوجلالم بخرم من
وقت خوشیوخنده به من نیست حواست
در وقت گرفتاریات اول نفرم من
ترسی به دلت راه نده، چون که برایت
در واهمهی روز قیامت سپرم من
از رحمت و بخشندگیام باخبری تو
از خوب و بد هر عملت باخبرم من
یکعمر به دنبال تو در آینه گشتم
از من تو گذشتی و من از خود نگذشتم
ای آنکه بد و خوب دوعالم همه از توست
شادی همه از جانب تو، غم همه از توست
یکنقطه شده فاصلهی رحمت و زحمت
خوب است اگر وافر، اگر کم، همه از توست
عبد تو -چه نزدیک و چه دور- اهل تو باشد
روحی که دمیدهست به آدم همه از توست
با اذن تو دم میزند از مدح تو بلبل
اذن از تو و حرف از تو و دم هم همه از توست
هرگز کسی از حکمت تو شکوه ندارد
تا درد همه از تو و مرهم همه از توست
ورد لبم از بابت هر رزق تو شکر است
چون معتقدم قدر مسلّم همه از توست
«هرکس به طریقی سخن حمد تو گوید»
پس لذت این عیش فراهم همه از توست
خوش باد که دل شاهد لبخند تو باشد
آزاد اسیریست که در بند تو باشد
عصیانزده را از گذر عمر چهبیم است؟
وقتی که خداوند غفور است و رحیم است
از تیغ نترسیدم و از وسوسه آری
چون سختترین حربهی شیطان رجیم است
سالم نتوان رد شد از این عرصهی خونخوار
عمّار شو ای دوست که این فتنه عظیم است
دین لقلقهای سست شده روی زبانها
ایمان به عمل نیست، به نرخ زر و سیم است
تا روز ابد باطل و حق در جریاناند
دنیا همه در معرکهی زید و سلیم است
در حسرت خواب شب قبلیم کماکان
هر صبح که در کوچهی ما از تو شمیم است
ای منتظر امر خداوند، به یادت
در خانهی دلهای جهان عشق مقیم است
ای نام تو جاری به بلندای اذانها
مشتاق تو هستند هلال رمضانها
هرچند که از درد نبودت گله خیلیست
انگار نه انگار که این فاصله خیلیست
سر رفته همه حوصلهها از غم دوری
در شهر اگر آدم بیحوصله خیلیست
«این قافلهی عمر عجب میگذرد!» حیف
در قافلهها غافل از این قافله خیلیست
در پاسخ این جمله که؛ یاد تو نبودیم...
گفتیم؛ خودت باخبری، مشغله خیلیست!
ما غرق سکوتیم در این خلوت جمعی
هرچند که دوروبر ما ولوله خیلیست
آنقدر که سرگرم گناهیم ندیدیم
از خار بلا در کف پا آبله خیلیست
در راه وصال است چه سرها و سپرها
تاوان عبور از دل این مرحله خیلیست
من با تو از این مرحله رد میشوم آخر
صفرم ولی از شوق تو صد میشوم آخر
این میوهی بارانزده هرچند که کال است
ای عشق مدد کن که به دنبال کمال است
یا حسرت آینده و یا داغ گذشتهست
کاری که روا نیست به ما شادی حال است
در خلوت ما _غیر تو_ عالم همه جمعاند
ای دوست تو را از دل ما جای سوال است!
یا جای تو یا غیر تو اینجاست، ولاغیر!
جمع تو و غیر تو در این خانه محال است
سرمایهی ما سوختگان خون جگر شد
در دایرهی اهل نظر بال وبال است
هرکس که تو را خواست، تو را یافت در آخر
چون خواستنت سادهترین راه وصال است
ما را نظر لطف تو عید است، اگرچه
اندیشهی مردم همه دیدار هلال است
ای ماه خدا! آخر ماه است، کجایی؟
عید است همان لحظه که از راه بیایی.
#مجتبی_خرسندی
#عید_سعید_فطر
به دنبالِ هلال
دلگیر از این دنیای سرشار از ملالیم
دلخسته از این آرزوهای محالیم
آزرده از سنگینی این بارِ غفلت
رنجیده از بی مهری مال و منالیم
از عمر دنیا رد شده صد فصل اما
بی رویت لبخندی از خورشید، کالیم
تا کی در این بحبوحه ی جانکاه باشیم
تاکی از این اندوه جان فرسا بنالیم؟
خط خورده بر دیوارها دلتنگیِ ما
پشت حصارِ میله هایِ ماه و سالیم
در حسرتِ ماهی که غایب از نظرهاست
چندیست سرگردان به دنبال هلالیم
#عید_فطر
#یا_صاحب_الزمان
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#کریم_اهل_بیت
ماها همگی نانخور دربارِ کریمیم
پس میدهد آقا همهٔ فطریهها را
#عید_فطر
#حیدر_محمدنژاد