فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختری که گشته بابایش شهید...
خوب می فهمد که داغ لاله چیست
هیچ دارویی برای درد او...
غیرِ اشک چشم و آه و ناله نیست
"عاصی"
🍃🇮🇷🍃😭
🌹 نثار شهدا ۳صلوات
کلیپ 👈 دلداری دختر شهید رئیسی توسط دختر شهید سلیمانی
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
غافل نشو شاید نظری شد امشب
شاید که مبارک سحری شد امشب
شاید که به خاطر امام هشتم...
از یوسف زهرا خبری شد امشب
#سیدمجتبی_شجاع
آبادی شعر 🇵🇸
. ♨️ شعرخوانی محمد رسولی در مراسم رئیسجمهور 📌 خبر فوری سراسری @fori_sarasari
🏴 متن شعرخوانی شاعر آیینی جناب آقای #محمد_رسولی در مراسم وداع با پیکر #شهدای_خدمت در دانشگاه تهران
دیروز اگر بودند دوشادوش مردم
امروز برگشتند در آغوش مردم
آنها که محو عالم لاهوت هستند
آری، همینهایی که در تابوت هستند
پس چیست پایان دل آشوبی خدایا
لانعلم منهم به جز خوبی خدایا
یا رب ببین چشمان ما مبهوتها را
باور نداریم عکس بر تابوتها را
باور نداریم این چنین از ما گذشتند
در اوج میرفتند، از دنیا گذشتند
تا بینهایت، تا خدا پرواز کردند
راه شهادت را دوباره باز کردند
اینها رها کردند پشت میزها را
تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را
تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری
در امتداد جادهی خدمتگزاری
در گوشهای از مرزها در جای دوری
در راههای ابری و صعبالعبوری
مردی که عشق مردمش در سینهاش بود
شوق شهادت حسرت دیرینهاش بود
مردی که میفهمید درد کشورش را
آورد بین روستاها دفترش را
مردی از اقلیم بلند روشنایی
شد نسخهی اصلی تکرار رجایی
یادآور تصویر لبخند بهشتی
از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی
این مرد در آنروز با همسنگرانش
پرواز کرد و رفت سوی آسمانش
آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد
این دفعه ابراهیم از آتش نیامد
اینَک من و این چشمها که اشکریز است
بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است
درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد
آن مرد با عمامهی خاکی نیامد
برخیز ای آیینه! با تو کار داریم
ما به دویدنهای تو اقرار داریم
رفتی و بعد از سالها آرام خفتی
چیزی به ما از خستگیهایت نگفتی
رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم
امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم
مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد
مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد
تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش
قبل از خیابانها دل ما شد به نامش
تاریخ امروز است، فردا مینویسند
این جمعیت تاریخ ما را مینویسند
این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است
یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است
او یادمان داده است که هر لحظه دیر است
خدمت بدون میز هم امکانپذیر است
تاریخ بنویسد که ما را آزمودند
جلادها از رفتنش خوشحال بودند
تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است
این صحنه فرق بین جلاد و شهید است
آری ادامه دارد آن راهی که رفتش
راه رئیسی، راه سال شصت و هفتش
تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم
پایان کار او شهادت نیست مردم
::
ای سید ما! مرشد ما! رهبر ما!
ای تکیهگاه مطمئن کشور ما!
دلگرمی مایی، تو مثل آفتابی
ای که سَرِ خُمِّ میِ این انقلابی
این جمعیت با شوق دیدارت رسیده
آقا بیا که از سفر یارت رسیده
خورشید اگر باشی، چُنان ماهند اینها
آقا بیا که خستهی راهند اینها
هر کس وفا کرده است با تو، روسفید است
آنکه فدای امر تو گردد، شهید است
آری! حیات ما، ممات ما حماسیست
لبخندها و اشکهامان هم سیاسیست
از جان گذشتن ادعا نه، پیشهی ماست
«یا لیتنا کنا معک» اندیشهی ماست
بیزار از مرگ به ناکامیست این جان
قربان جمهوری اسلامیست این جان
نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست
«یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست
::
ای عشق! ای آیینه! ای دلدار زینب
«یا لیتنا کنا معک» سالار زینب
آیینه! چِل منزل کنار سنگ بودی
ای سر! فراز نیزه هم در جنگ بودی
ما بیقرار داغ مظلومی غریبیم
گریه کنان روضهی ابن الشبیبیم
یابن الشبیب! امید آخر را بریدند
بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند
یابن الشبیب! این داغ، داغی بینظیر است
جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است
یابن الشبیب! آیینه را آخر شکستند
دستان اهل بیت را تا شام بستند
#محمد_رسولی
ما تشنهکامانِ میِ قالوا بلاییم
از کودکی، پابست این صحن و سراییم
صد بار خواندیمت ، عطا کردی هزاران
مدیون الطاف رضایی شماییم
#یا_انیس_النفوس
#یا_شمس_الشموس
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه ادای احترام نظامی دختران شهید خلبان سید طاهر مصطفوی به تابوت پدرشان
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
عزیز رهبر رفیق مردم رییس جمهور دل کجایی؟
خبر رسیده که باز تنها بر آن شدی تا حرم بیایی
گره به بندکفن زد این غم شراره بر جان من زد این غم
قصیده ی قطعه قطعه گشته،هجا هجا بی صدا چرایی؟
رسیده ای با نگاه نافذ بدون همراهی و محافظ
تو با تمام غریبی خود به چشم این مردم آشنایی
کم است اگرچه سه سال خدمت ، خدا به کار تو داده برکت
گواه این مدعای من شد شکوه یک ماهه ی رجایی
گره به کار جماعت دل رسیده یا ایها المزمّل
مگر که با دست بسته ی تو کند خدایت گره گشایی
حرم قرق شد به پیشوازت بیا برای غبار بوسی
درون آن جامه ی سپیدت بدون عمامه و عبایی
برو کنار در ورودی درست پایین پای مولا
بایست آنجا و نوکری کن تو تا ابد خادم الرضایی
#عاطفه_سادات_موسوی
17.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مناسبتی
🌷نوه های شهید آیت الله رئیسی در آغوش ولایت.......
#خادم_الرضا_عليه_السلام
#رئیس_جمهور_مغتنم
#صلوات
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
رضا در روز میلادش تو را در عرش مهمان کرد
خبر در کمتر از یک لحظه دلها را پریشان کرد
میان کوه، در مه، در هوایی سرد و نا آرام
خدا چشم سحرخیز تورا لبریز باران کرد
تمام مردم ایران بدهکار کسی هستند
که جان پاک خود را این چنین تقدیم ایران کرد
مدال افتخارت نوکری در آستان اوست
خوشا آنکس که خود را وقف سلطان خراسان کرد
بهشتی میشوی مثل رجاییها و میدانم
تمام دردها را میشود با عشق درمان کرد
تمام عمر مانند شهیدان زندگی کردی
و دست حق تورا اینگونه مهمان شهیدان کرد
شبیه حاج قاسم پر کشیدی سید ابراهیم
شهادت بر تو آتشهای دنیا را گلستان کرد
ز جا برخیز ای خدمتگزار ساده و محبوب
ببین پروازت ایران را چگونه غرق طوفان کرد
وجودت خستگی را لحظهای نشناخت در دنیا
خدا هم عاشقیهای تورا اینگونه جبران کرد
جدایی از تو تا روز قیامت باورش سخت است
چگونه میشود این داغ را در سینه پنهان کرد
#احمد_علوی
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی
#خادم_الرضا
آخرین لحظه رو به روی حرم
جز شهادت چه خواستی از او؟!
گفته بودی که ضامنت بشود
در شب جشن، ضامن آهو
ما به دنیا شما به دین مشغول
ما کجا و شما کجا بودید!
بهترین افتخارتان این است
که شما #خادم_الرضا بودید
نه فقط خادم الرضا بلکه
خادم مردمی که محتاجاند
با نگاه تو رام خواهد شد
موجهایی که گاه مواجاند
چشم ما مثل آخرین سدی
که به دستانتان رقم خورده
اشک دارد ولی نمیگرید
چون که با غیرتش قسم خورده
کشورم رنگ غم به تن کرده است
سر به زانوی خود نیاورده
رهبر ما اگرچه غمگین است
خم به ابروی خود نیاورده
از شهیدان همیشه میگفتی
که نصیب تو لطف حضرت شد
خوشبهحال شما که در دنیا
آخرین رزقتان شهادت شد
#علی_سمرقندی
28.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متن کامل شعری که امروز بخشی از آن را در مراسم نماز شهدای بزرگوارمان خواندم:
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
عشق وارستگی از فتنهی دلبستگی است
شوق برخاستن از مهلکهی خستگی است
عشق! ما را برهان از خودمان دیر شده ست
سفر از گردنهی نَفْس، نفسگیر شده ست
باز هم قافلهای آمد از آن قافله ها
مردهایی همه دلداده- از آن یکدله ها-
وه چه مردان نجیبی، همه از خود رسته
همه از مشغلهی خویش به او پیوسته
با شهیدان، همه از روز ازل همکیش اند
همه فرماندهی میدان گذشت از خویش اند
سخت شد این سفر و یکدله پیمان بستند
از مِه نفْس گذشتند و به او پیوستند
همه بیتاب، که پروانهی شمعاند همه
سخن از شعلهی عشق آمده، جمعاند همه
گفتم ای عشق، در آن مه نرسیدند از راه
گفت لاحول و لا قوة الا بالله
پیکر سوختهشان را سحری خواهی دید
پیشمرگ اند که از راه بیاید خورشید
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
آن دو سید چه شنیدند شتابان رفتند
در دل کوه چه دیدند شتابان رفتند
مگر آن لحظه کسی روضه ی اکبر خوانده ؟!
که به هرگوشه، نشان از آن تن آنها مانده
به چه عطریست که در جنگل و مه پیچیده ست
آهویی می دود انگار رضا را دیده ست
قصه عشق بنا شد به شنیدن برسد
کاروان گم شده در مه، که به دیدن برسد
حاج قاسم پی آنهاست چراغی با اوست
برف میبارد و سنگینی داغی با اوست
برف می بارد و دنبال تن می گردد
مثل یعقوب پی پیرهنی می گردد
برف می بارد و سردش شده انگار جهان
دست گرم تو کجا مانده؟ خودت را برسان
↙️ادامه شعر در پست بعد
میلاد عرفان پور
@erfanpoor