eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مطلع خونین جدا مانده ز پیکر ای آیه‌ی مشتق شده از سوره‌ی کوثر رسم الخط دلدادگیت، مشق شب ماست شاگرد دبستان تو شد، منبر و دفتر ای مکتب تو کشتی امنی که ز طوفان انداخته در وادی ایمن شده، لنگر بر مرکب نی، ای سر چون لاله پر از خون جاری شده از لعل لبت، مصحف داور هر چند نشد فلسفه‌ی حج تو کامل قربان شده از روی ادب، حضرت اکبر باید به ره دوست شبیه تو فدا کرد عباس وفادار و علی اکبر و اصغر شب، شال سیاهیست که در این غم عظمی پوشیده به سر، دور فلک، جمله سراسر
فرزنـد ابوتـراب تا علقمـه تاخت در وسوسـه ی آب ادب کرد نباخت هر عضو تنش که گشت سیراب فرات بخشید بـه نیزه یا کـه در راه انداخت
به هر چای من دست رد می‌زنم به‌جز چایی روضه‌هایت حسین!
شراب خانه و میز قمار می‌خواهد بنی‌امیّه حمار و خمار می‌خواهد بنی‌امیه فقط مردمان بی‌طرفی به بی‌تفاوتی روزگار می‌خواهد بنی‌امیّه فقط شیعیان نادانی فریب‌خورده و بی‌اختیار می‌خواهد بنی‌امیّه علی را میانه‌ی میدان بدون دُلدل و بی‌ذوالفقار می‌خواهد بنی‌امیّه امام جماعتی اهلِ نماز و روزه ولی بی‌بخار می‌خواهد بنی‌امیّه امام و رئیس جامعه را عبا به دوش ولی تاجدار می‌خواهد بنی‌امیّه سیاستمدار بی‌خطری که با یزید بیاید کنار می‌خواهد فریب کار و ندانم بکار و سازش‌کار از این قبیل سیاستمدار می‌خواهد بنی‌امیّه فقط آن شریح قاضی را که وقت فتنه بیاید به کار می‌خواهد بنی‌امیّه أبا شهوت و أبا شکمی نزول خواره و بی‌بند و بار می‌خواهد که هرچه می کشد اسلام از منیّت ماست حسین جان به کف و جان نثار می‌خواهد که هرچه می‌کشد اسلام از جهالت ماست علی بصیرت عمّاروار می‌خواهد کسی که ماه بنی هاشم است سقّایش حضور در وسط کارزار می‌خواهد کسی که ماه بنی هاشم است سربندش سپاه حرمله را تار و مار می‌خواهد کسی که ماه بنی هاشم است مهتابش لبان تشنه، دل بی قرار می‌خواهد "در انتظار نشستی، در انتظار بایست" هنوز حضرت معشوق، یار می‌خواهد
4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جوانی داشتم خوش قَد و بالـا ؛ فلك دیدی جوانـم را گرفتند؟! کوثر آقایی زاده 🖤
چه‌می‌شد هردوگل پرپر نمی‌شد یکی می‌شد، یکی دیگر نمی‌شد علی‌اصغر علی‌اکبر نشد، کاش علی‌اکبر علی‌اصغر نمی‌شد...
از قصهٔ مِهرمان مثل می‌ریزد یاد تو به کام دل عسل می‌ریزد هر بار که "یا حسین" را می‌گویم از گوشهٔ چشم من غزل می‌ریزد @abadiyesher
دنبال عضوعضو تو من خوب گشته‌ام امّا گمان کنم دو سه عضو تو گُم شده
می‌نویسم عشق و بی‌تردید می‌خوانم جنون هرکسی دیوانه‌تر السابقون السابقون می‌نویسم عشق و بی‌تردید می‌خوانم حسین عاقلان دانند لکن اکثرا لایعقلون این سرشت ماست؛ از خاکیم، خاک کربلا سرنوشت ماست پس انا الیه الراجعون صرف یک دل‌دادن و عرض‌ارادت شرط نیست باید امضا کرد این دلنامه را با دست خون