eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جای همگی خالی گلستان شهدا اصفهان
مسیحای من اینجا تشنه می‌میرند مریم‌ها چه خواهد کرد باغِ تشنه‌ات با قحطِ شبنم‌ها به هم می‌زد ورق‌هایِ کبودِ باغ را دستی که گُل‌ها را برآشوبد از آن اعجازِ با هم‌ها شبیه مالک دیناری اما در زر اندوزی مزن بر سینه زاهد سنگِ ابراهیم اَدهَم‌ها فریبت می‌دهد نقّال با این خیمه‌شب‌بازی که بنشاند مگر گرسیوزان را جای رستم‌ها بخوان تا گورِ خود را گُم کند ابن‌زیاد از شام به صبح کوفه دیگر نیست جای ابن ملجم‌ها مگر بادی برانگیزد غبار از چشمِ نخلستان مگر از نخل‌های تشنه برخیزند میثم‌ها به رنگ یا لثارت‌الحسین این قوم خون‌خواهند که برق تیغ مختارست این ظهرِ محرّم‌ها به رویِ دیگرِ این سکه با نقشِ سلیمانی مسجل می‌شود اعجازِ تهرانی مقدم‌ها
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به صحنش آمدم پیچیده گویا عطر سیب اینجا همان عطری که میسازد ز هر لالی خطیب اینجا چه تصویری از این بهتر؟چه شوری هست شیرین تر؟! "هلا بیکم" به زائرهاش می‌گوید حبیب اینجا چه اکسیری میان بارگاه خویش دارد که زده بر دامنش دست توسل هر طبیب اینجا مسلمان و یهودی و مسیحی فرق دارد؟نه... نمیماند کسی از بارِ عامش بی نصیب اینجا خریده کربلا را تا که زائر خانه اش باشد غریب است و نمیخواهد کسی باشد غریب اینجا دعایی زیر قبه کردم و دیدم صدایی گفت "اجیب دعوه الداع دعان انی قریب"اینجا . . میان قتلگاه انگار دستی میرود بالا به لب دارد گمانم مادری "امن یجیب"اینجا به خود که امدم دیدم که تا امروز می آید صدای بغض"هل من ناصر"مردی غریب اینجا نوشته میشود با تیغ مردی از تبار او سرودِ انتقام حضرت شیب الخضیب اینجا
میثم مطیعیشب‌های جمعه فاطمه.mp3
زمان: حجم: 5.21M
شب‌های جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا آید به دشت نینوا 🎤 #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ 🔸 پیشنهاد دانلود
دیگر غزل، جواب دلم را نمی‌دهد باید که فی‌البداهه برای‌ تو‌ جان‌ دهم
آسمان، دلتنگیش را باز باران می‌کند عصر جمعه، حاصل آن را نمایان می‌کند شرح حال آسمان و حال چشم من، یکی‌‌ست بی بهانه باز هم بغض فراوان می‌کند بیقراری، گاه شعری با ردیف غصه است یا به صرف استکانی گریه مهمان می‌کند گاه در کرب و بلا، دنبال یوسف می‌دَوَد یا چو یعقوبی هوای مُلک کنعان می‌کند بیقراری، حال و روز هفته‌های بی کسی‌ست هق هقی، کار هزاران موج حیران می‌کند من همان دلتنگی آدینه های حسرتم عشق، روزی مشکل ما را به سامان می‌کند یک نفر از نسل حیدر عاقبت سر می رسد دردهای جمعه را آن روز درمان می‌کند(ان شاالله)
این قلبهای یخ‌زده را امتحان نکن بی‌مهری و سکوت جهان را بیان نکن ای عشق سربه‌راه نگاهت نمی‌شویم خود را میان منطق ما خسته‌جان نکن بر دوشهای ماست گناهان عاشقی دل را دوباره وارد این داستان نکن ما را فراز نیست در این عرصه فرود احساس را برای غزل نردبان نکن خوابیده‌ایم خواب زمستان دراز باد در روزگار یخ‌زده بیدارمان نکن اصلا چه کار داری و حرف حساب چیست؟ عزت زیاد، پیله به ما "مهربان" نکن
ای نفس مطمئنّهٔ قالوا بَلَی حسین راضی‌ترینِ خلق به جام بلا حسین ای از ازل حرارت داغ تو شعله‌ور جان جهانیان به غمت مبتلا حسین آلوده‌ایم و نام تو را جار می‌زنیم نام تو می‌دهد دل ما را جلا حسین ای مقصد حقیقی حیَّ عَلَی‌الصّلوة ای در گلوی مأذنه‌هامان صلا حسین سر داده‌ای که سر بدهی سِرّ عشق را بر روی نیزه راز تو شد برملا حسین در سینه‌ام محبت تو موج می‌زند ای کشتی نجات و چراغ ولا حسین دلدادهٔ تو را چه هراس از قیامت است؟ آنجا که عشق توست چه هول و ولا حسین؟ وقتی به شوق کرب‌وبلا سینه می‌زنم حس می‌کنم دلم شده ایوا‌ن‌طلا حسین جان مرا بگیر و به آغوش خود ببر یک شب میان تشنگی کربلا حسین گل می‌کند به روی لبم وقت رفتنم بعد از شهادتین "سلامٌ عَلَی حسین"
چشم فلک است بر ستمگر، نگران بیدار شود ظالم ازین خواب گران از کار نمانده این جهانِ گذران بر ما بگذشت و بگذرد بر دگران