eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای صبح، نه آبی نه سپیدیم هنوز در شهر امید، ناامیدیم هنوز دیدی که چه کرد، دست شب با من و تو در باز و به دنبال کلیدیم هنوز 🆔@abadiyesher
قلبم شکسته… خسته‌ام… زخمی شده بالم… سایه به سایه مرگ می‌آید به دنبالم بی دامن سرسبز مادر مانده پژمرده گل‌های زرد و قرمز پیراهن و شالم من با تمام کودکی، در میهنم امروز میراث‌دار رنج و اندوهی کهن‌سالم عکاس‌ها! عکاس‌ها! از من چه می‌خواهید؟ من کِی شبیه خنده‌های کارت‌پستالم؟ غمگین‌ترینم من! چه می‌فهمید از احساسم؟ تنهاترینم من! چه می‌پرسید از احوالم؟ شاید مرا در انفجاری تازه بشناسید با گریه‌های گیره‌مو… با بغض خلخالم… آه ای شما راحت‌نشسته گوشهٔ خانه! جز ایستادن راه حلی نیست در عالم پ.ن: شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیالم به سویت می‌دوم با کودکانی که به دنبالم… 🆔@abadiyesher
دشمن دوست نما را نتَوان کرد علاج شاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد... 🆔@abadiyesher
گویی قمارخانه‌ی «هیچ» است روزگار هربار شادمان شدم از بُرد، باختم... 🆔@abadiyesher
دل به دریا زدم از عشق برایش خواندم گفت عاشق شده‌ام حرف تو را میفهمم 🆔@abadiyesher
مرحبا همت قومی که چو دلبر گیرند بجز از دلبر خود، از همه دل بر گیرند ... 🆔@abadiyesher
یقین دارم کسی ظرف دعا را جا به جا کرده تو را من آرزو کردم، کسی دیگر تو را دارد ! 🆔@abadiyesher
از چشم خود مرا گِله هست و ز یأس نیست دانم که هرچه کرد به جانم، امید کرد 🆔@abadiyesher
میدونم بین آتیشا و دودی میدونم باز زخمی و کبودی عروسک جون بیا پیشم ببینم تو که اینقدر دل نازک نبودی میدونم هم شب و هم روز جنگه برامون انتفاضه هفت سنگه ولی بازی و سرگرمی میونِ حیاط مسجدالاقصی قشنگه منم از خونه و از شهر دورم منم دلتنگتم سنگ صبورم منم مثل توام دورت بگردم گل سر نیست روی موی بورم بیا مرهم روی زخما بذاریم بباریم و بباریم و بباریم درسته بین آتیشا و دودیم عروسک جون باید طاقت بیاریم یکم دیگه تحمل کن عزیزم توکل کن، توکل کن عزیزم یه وقتایی که کم شد آب و دونه به گنجشکا توسل کن عزیزم نباید دیگه حالا کم بیاریم زمینامونو بی صاحب بزاریم عروسک جون بیا اینبار وقتی درختارو زدن زیتون بکاریم 🆔@abadiyesher
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عصمت اللهی و ماه هشتم آل عبا مرهم درد گرفتاران افتاده ز پا آستان‌بوسی تو اکسیر اعظم بهر ماست هم شفیقی، هم رفیقی، هم به قلب ما شفا 🆔@abadiyesher
دنیا غم هجران تو را نیز سرآورد پیراهن خونین تو را از سفر آورد آه این چه حریفی‌ست که در دور غم از او چون باده طلب کردم خون جگر آورد موج غم عشق تو به هرسو که دلش خواست آزرده دلم برد و دل آزرده‌تر آورد گفتی که به جز من به کسی دل نسپردی نفرین به سخن‌چین که برایم خبر آورد گفتم که حریف غم عشق توام اما دردا که مرا نیز غم از پای درآورد تو نم‌نم بارانی و من قطره‌ی اشکم هرکس که تو را دید مرا در نظر آورد در خاطر ما خاطره ی تلخ خزان بود این باغ چرا بار دگر برگ و بر آورد 🆔@abadiyesher
سارا نوشت،‌ قصه‌ی دارا شروع شد باران گرفت و مستی دریا شروع شد بادی وزید، کاسه مجنون شکست،‌ بعد ناز و ادا و عشوه‌ی لیلا شروع شد تا سجده کردمت آن روز، واقعاً کافر شدم، و دعوی فتوا شروع شد نرگس‌ترین نگاه تو امشب کنار من! خوابم گرفت، قصه و رویا شروع شد بال و پرم شدی که به پرواز آری‌ام مریم شدی، قنوت مسیحا شروع شد دارم هبوط می‌کنم از چشم نرگسی‌‌ات از آن دقیقه بازی دنیا شروع شد حتی هزار بار سیب هوس را بیاوری من می‌خورم که فتنه‌ی حوّا شروع شد 🆔@abadiyesher