eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشق شده‌ام بر تو تدبیر چه فرمایی از راهِ صلاح آیم یا از رَهِ رسوایی؟ 💚 @abadiyesher
🔴 طوفان دیگری در راه است
توئیت اکانت عبری آقا: بسم الله الرحمن الرحیم
من، روز خویش را با آفتاب روی تو، کز مشرقِ خیال دمیده‌ است آغاز می‌کنم. من با تو می‌نویسم و می‌خوانم من با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم... @abadiyesher
هیچ کس مانند تنهایی پریشان تو نیست هیچ کس جز عشق خوشبختانه مهمان تو نیست گاه تنهایی شرف دارد گلم بر نارفیق باد می‌رقصاندت اما به فرمان تو نیست این کویر بدگمان سرسبز با باران نشد دل نسوزان لایق عشق فراوان تو نیست کوه سر خم می‌کند وقتی ببیند محکمی کوه حتی کوه محکم‌تر ز ایمان تو نیست گاه گاهی بستگان از دشمنانت بهترند گاه اما دشمنی بدتر ز خویشان تو نیست کاشکی در انتخاب دوست دقت داشتی هیچ کس چون دوست گاهی دشمن جان تو نیست ننگ بر مرداب بر این نارفیق دائمی دل به این دریا نزن چون مرگ پایان تو نیست @abadiyesher
من ابرِ ناگهانِ بهارم از این به بعد هر لحظه می‌روم که ببارم از این بعد... ‌ بغض گلوبریده‌ی سازی شکسته‌ام، من تکّه‌پاره‌های سه‌تارم از این به بعد... @abadiyesher
دوستت دارم به سبک سنگی که غرق می شود در آب. @abadiyesher
اذان بگو! سَنُصَلّی؛ رجز بخوان! سَنُقاوِم به عشق صبح ظهوری همیشگی و‌ مداوم نوشته‌اند رسائل، هزار عالم و فاضل مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_ که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم غمین مباش ! که رازِ آیه‌ی والتّین، برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو‌ به‌ کافر و ظالم* حماسه است و حماسش، خروش دشنه و‌ داسش یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم اگر زمانه منافق، نبود اگر که موافق تو‌ در نگاه خلائق، غیور باش و مقاوم غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم! قسم به قدس می‌آییم، به نام نامی قاسم! *اشاره به آیه ۶٧ سوره یس @abadiyesher
صبح و طلوع شعر و غزل، ناشتای تو یعنی سلام، زنده شدم با دعــــای تو یعنی دوباره.. با تو من از خواب می‌پرم با مـــوج‌های ملتهب خنده‌هـــای تــــو یعنی که رگ‌رگ تن من شوق می‌شود یعنی کـــه تنگ می‌شود این دل برای تو تازه سلام اول این قصــه می‌رسد پر می‌شود تمام من از ماجرای تو صبحانه حاضر است بفرما غزل بنوش طعم بهشت می‌دهد امروز چای تو @abadiyesher
من بی تو نیستم، تو بی من چه می‌کنی؟ بی‌صبح ای ستاره‌ی روشن چه می‌کنی؟ شب را به خواب‌دیدن تو روز می‌کنم با روزهای تلخ ندیدن چه می‌کنی؟ این شهر بی تو چند خیابان و خانه است تو بین سنگ و آجر و آهن چه می‌کنی؟ گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد می‌پوشمش هنوز، تو بر تن چه می‌کنی؟ من شعله شعله دیده‌ام ای آتش درون با خوشه خوشه خوشه‌ی خرمن چه می‌کنی! پرسیده‌ای که با تو چه کردم هزار بار یک بار هم بپرس تو با من چه می‌کنی؟! @abadiyesher
لبریز غمیم و غرق در اندوهیم دلگیرتر از غروب گوهرکوهیم در عرصه‌ی امنیت سیه‌پوش و حزین از ماتم دَه (۱۰) مبارز نستوهیم @abadiyesher