شهادت مکتب ایمان و انسانپروری بوده
که درس عشق بر طفل دبستان میدهد اینجا
#عاطفه_جعفری
@abadiyesher
"کدام شعرت را در یک صبح بارانی نوشتهای؟
بعد از آنکه انگشتانِ خیسِ ابر
آنقدر به شیشهٔ پنجره زد تا بیدارت کرد،
همان را در گوشِ من زمزمه کن!
اینکه در دهانِ تو ابر، شکلِ دیگری دارد،
اینکه در صدای تو باران، طورِ دیگری میبارد،
اینکه در هوای تو باز کردنِ چتر، بیانصافی است،
یکطرف!
میخواهم ببینم
زنی که در صبحی بارانی صدای تو را میشنود،
چقدر ممکن است دیوانه باشد
که دیوانهات نشود!
#لیلا_کردبچه
@abadiyesher
سپیده سر زد از دیوارِ سنگی
حیاط خانهمان شد رنگ رنگی
دوباره حضرت خورشید گل کرد
دهان کوچه وا ماند از قشنگی!
#صفيه_قومنجانی
@abadiyesher
غرقیم در اعماق مصائب، برگرد
از راه سفر امام غائب، برگرد
عجل لولیک الفرج میگوییم
در ندبهی لیله الرغائب، برگرد
#محمدجواد_منوچهری
📚ردپای سرخ دل
@abadiyesher
قلم، مات مفاعیلن فعولن فاعل چشمت
نمی داند چه بنویسد که باشد قابل چشمت
غزل با عندلیبی لال فرقش چیست، وقتی نیست
برای واژه ها راهی به حدّ فاصل چشمت
تو چشم از این جهان بستی و رفتی غافل از اینکه
جهانی شد شکار غمزه ی ناغافل چشمت
چه استادانه روشن کرد تکلیف «دو دل» ها را
سیاق مرزبندی های حق و باطل چشمت
عمو قاسم، به غیر از قاب لرزان یتیمانت
چه تصویری چنین کرده است بازی با دل چشمت
تو را پیش از سَحر کشتند، خنّاسان افسونگر
چرا که سِحرشان میشد سَحر ها باطل چشمت
بیابانیم ای دریا، کمی هم قسمت ما کن
از آن جغرافیای روح بخش ساحل چشمت
من از آن آب و جارو کردن بسیار، فهمیدم
چه مهمان عزیزی داشتی در منزل چشمت
#محمدحسین_رشیدی
@abadiyesher
بسم الله قاصم الجبارین
حسن ختام نگاهت، پر کرده دیوان ما را
مرثیه از ما گرفته است، لحن غزل خوان ما را
صبح زمستانه ای را، تا صبحدم مرده بودیم
آن لحظه ای که گرفتند، از جان ما، جان ما را
ما کودکان یتیمیم، برخیز و یک بار دیگر
با دست خود شانه ای زن، موی پریشان ما را
قاسم شده قطعه قطعه، در کربلای زمانه
تیغی بریده دو دست عباس دوران ما را
بعد ازتو هر برگ تقویم، یادآور انتقام است
تا نوبهاری بگیرد، داغ زمستان ما را
#محمدرضااسلامی
#شهید_سلیمانی
@abadiyesher
حاج قاسم تو بگو راز دو چشمانت را
رمزآن نرگس مخمور پریشانت را
راز اعجاز نگاهت که مسیحایی شد
رمز شوقی که دریده است گریبانت را
راز دلدادگی و عشق به فرمان «ولی»
رمز افتادگی و قوت ایمانت را
کار شعر و قلمی نیست که توصیف کند
چشم بیمار تورا، عشق درخشانت را
دل شب، محرم اسرار تو بود و میدید
سر سجاده ی خون، خواندن قرآنت را
تو دراین معرکهی عشق چه دیدی سردار
شرح کن گوشه ای از سختی میدانت را
«عاشقی شیوهی رندان بلاکش باشد»
عشق یعنی که ببازی همه سامانت را...
دست منحوسترین دشمن دین، ابرههوار
خواست خاموش کند نور فروزانت را
غافل از اینکه ابابیل به اعجاز خدا
پاسدارند همه، مکتب تابانت را
نسل داعش همه موراند و یقین میبینند
عزت بیمثل ملک سلیمانت را
خون تو "نصر من الله" شد و غوغا کرد
چشم بگشا و ببین شوکت ایرانت را
چقدر جای تو خالی است و باید بوئید
عطر جاری شده از جانب کرمانت را
«کاش میشد که تو با معجزهای بر خیزی»
کاش میشد که نبینم تن بی جانت را
«کاش میشد نفسی تازه کنی برگردی»
تا دل سیر ببینم لب خندانت را
کمی از وصل بگو...،بزم حسین و عباس...
چقدر بوسه زدی صورت جانانت را؟
پیشکش، یک بدن سوخته با خود بردی
حضرت عشق ببین، تحفهی مهمانت را
به فدایت سر سردار، ابا عبدالله
بپذیر این یل جان داده به دامانت را
#شهیدالقدس
#مرتضی_درزی
@abadiyesher
مدیر محترم جناب آقای سید طباطبایی:
تولدتون مبارک👌👏👏👏❄️❄️🍰🎂🧁🎊🎊🎉🎊
اینم کادو🎁
#آبادی_نوشت
@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊🎂🎊یه فیلم جشن تولد باحال آوردم براتون ببین آرزوش چیه
@abadiyesher