eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ. ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ. ﭼﺸﻢ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﯽ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ. ﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺒﯿﻨﻢ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﻗﻠﺐ ﮐﺴﯽ... ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻃﻨﺶ ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ...
سالها از قهوه های تَلــخ، در این کافه هـا ساده بودم انتظارِ فالِ شیریـن داشتـم
این خیــــره مانــــدن ها به ساعت های دیــواری  تمــــرین بــــرای روزهایــــی که نمی آیی است   شــــاید فقط عـــــاشق بداند "او" چرا تنهاست:  کامـل ترین معنــــا برای عشـــــق تنهایی است
به کدام شهر از شهرهای جهان بروم در حالی‌که نقشه‌ی همه‌ی مکان‌ها نزد توست در کدام کافه بنشینم در حالی که همه‌ی درختان قهوه را احتکار کرده‌ای و حتی بوی قهوه را! و به چه زبانی صحبت کنم حال آنکه کلید زبانم در دستان توست؟!
دلم یک گوشه ی دنج در یک کافه میخواهد فقط من و تو در ازدحام جمعیت این شهر فقط تو را ببینم تو قهوه تعارف کنی من غرق در قهوه ای چشمانت طعم خوش بودنت را بنوشم ...
لعنت به همه قافیه هایی که نیامد یک بیت بگو آخرش آغوش تو باشد...!
برایت قهوه می‌ریزم، تو از من آب میخواهی! به‌چَشمت‌شعرمیکارم‌ولیکن‌خواب‌میخواهی! مسیرِ مستقیمی را نشانَت می‌دهم اما... پُرازآشفتگی‌هستی،توپیچ‌وُ‌تاب‌میخواهی! دوچشمم را کفِ‌پایت چو فرشی پهن میسازم نمی‌بینی! نمی‌فهمی!تو قالیباف میخواهی! من ازسهراب میگویم وَدارویی که نیشَش شد تونَی‌دارو،نَی‌اسطوره‌وَنَی‌سهراب‌میخواهی! توازایّوب‌میگویی‌که‌صبرش‌آنچنان بودَست پُر از بی‌تابیَم امّا تو از من تاب میخواهی! کنارت هستم و عاشق، نفسهایم همه اُمّید مرا رفته،مرا مُرده، مرا در قاب میخواهی!
کجا روم که دل من، دل از تو برگیرد.!؟
رهگذران میان ومیرن وای بر دل من که دل میبندد به مسافران کافه سر راه لحظه ای بیش مهمان دلم نمیشوند
عشق داغی است، که تا مرگ نیاید نرود هــرکه بر چــهره، از این داغ نشانی دارد
ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ، ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ🍃🌷 ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﯾﺪ. ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻴﺼﺪﺍ ﺍﺯ "ﻗﻠﺒﺘﺎﻥ" ﮔﺬﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ... ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺷﮕﻔﺖ ﺯﺩﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺎﻧﺪﯾﺸﯿﺪ: ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ "ﺩﻋﺎ" ﮐﺮﺩﻩ بود ﺍﻳﻦ آﺭﺯﻭﻱ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ "ﺷﻤﺎﺳﺖ" ... 🍃🌺
من همان سرباز از لشکر جدا افتاده ام میکشی آخر مرا یا که اسیرم میکنی؟
هر لحظه میچینم برایت بغضِ کالم را پُر میکنم از میوه ی احساس شالم را امروز و فردا احتمالِ سیل و طغیانست جدی بگیر ای شهر باران خیالم را! سر می روم از روزهای سردِ دلتنگی تقویم ها تحویل می گیرند سالم را؟؟ گاهی برای شاپرک ها شعر می خوانم دیوانه تر ها خوب می دانند حالم را! لبریزِ حسّ نابِ پروازم ولی افسوس زنجیرِ تلخِ خاطراتم بسته بالم را پروردگارا آتنا دلشوره ی کمتر! امشب اجابت کن دعاهای محالم را مهمانِ قلبم باش،یک فنجان نگاهم کن تا حَل کنم در قهوه ی چشمِ تو فالم را "من دوستت دارم شدیدا"،دوستم داری؟ تکرار کن بخشِ نخستینِ سوالم را!  
خسته ام بعد تو از این همه شب بیداری  دم به دم یاد تو و درد و غم و بیداری   برو هر جا بنشین پشت سرم حرف بزن این چنین نیست ولی رسم امانت داری   قهوه ی تلخ رقیبان که مرا خواهد کشت  سهم من از تو شد این رسم بد قاجاری   دل من خواست که یک بار دگر برگردی  دیگر از جانب من نیست ولی اصراری  همه گفتند که تو خنده کنان می رفتی خسته ام از تو و این ماضی استمراری 
و من ایمان دارم تمامی کسانی که تنها به کافه میروند غمی سخت در دل دارند
عشق یعنی و آن لحظه بی روسری ات رقص گیسوی بهم ریخته و دلبری ات 🚶‍♂️
چه بگویم سحرت خیر ٺو خودت صبح جهانی من شیدا چه بگویم که ٺو هم این و هم آنی
داد و بیداد نکردم که در اندیشه من مرد آن است که غم را به گلو میریزد
☕️قهوه خوشمزه است، خوشمزگی‌اش به همان تلخ بودنش است وقتی می‌خوریم تلخی‌اش را تحویل نمی‌گیریم اما می‌گوییم چسبید... 🍃زندگی هم روزهای تلخش بد نیست، مثل قهوه می‌ماند؛ تلخ است اما لذتبخش، تلخی‌هایش را تحویل نگیر و بخند...
گاهی؛ دلم میخواهد بگذارم بروم بی هرچه آشنا گوشه ی دوری گمنام حوالی جایی بی اسم گاهی واقعا خیال میکنم روی دست خداوند مانده ام خسته اش کرده ام...
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست که برش شکوه برم داد زبیداد کشم
خواهر کوچکم از من پرسید پنج وارونه چه معنا دارد؟ من به او خندیدم کمی آزرده و حیرت زده گفت روی دیوار و درختان دیدم باز هم خندیدم گفت دیروز خودم دیدم مهران پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم بعد ها وقتی غم سقف کوتاه دلت را خم کرد بی گمان می فهمی پنج وارونه چه معنا دارد...!
آیه ای از سوره ی چشمانِ تـو نازل نشد قبله ی قلبت به سوی شعرِ من مایل نشد درتمامِ لحظه ها جاری شدی مانندِ شعر هرچه کردم تا شَوَم از فکرِتو غافل، نشد! قهوهِ چشمانِ تو تعبیری از فالِ من است غصه هایم با طلسمِ چشمِ تو باطل نشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ممنون ادمین جان☺️☺️😁😁😁🙏🙏💐💐💐
ادمین جدید ندارما. همون قبلیه. کارش خیلی درسته👌👌👌
اینم برا ادمین خوبم👇👇👇
ماشالا ادمین همیشه فعال و همیشه هم شعر داره👌👏👏👏
اینقدر مزن چنگ به سازی که شکسته است
گفتی که سکوتت شده باری سر دوشم شاید نشنیدی به تو گفتم که خموشم پیرم به درآمد دل مستانه گزیدم من می نخریدم که به میخانه فروشم در میکده گشتم که تو پیدا بشوی باز گفتند نگردم که مگر شعله بپوشم با آنکه کنارت غم در شعر سرودم سرباز شدم تا که بدانی زره پوشم 🌸اینقدر مزن چنگ به سازی که شکسته است گر نای و نوایی به دلت هست به گوشم