eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
من عاشق آن دیده چشمان سیاهم بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم گر مستی چشمان سیاه تو گناه است من طالب آن مستی و خواهان گناهم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️❤️
بی تو ای جانِ جهان ، جان و جهانی گو مباش چون رخِ جانانه نتوان دید جانی گو مباش همنشینِ جانِ من مهرِ جهان افروز توست گر ز جان ، مهر تو برخیزد، جهانی گو مباش 🕯🌺
میخواهمت بہ جان تو اما ندارمت در هر غزل دوباره فقط مینڪَارمت ڪَل میدهد نڪَاه تو در خاطرات من باید کہ در خرابہ‌ے قلبم بڪارمت شب‌ها کہ بیقرارم و خوابم نمیبرد مثل ستاره‌هاے خدا میشمارمت پر میڪند خیال تو تنهایی مرا عشق منی بہ مرڪَ خودم دوست دارمت این بیت آخر است عزیز دلم ببخش تا شعر دیڪَرے بہ خدا میسپارمت ..!!
ظاهراً هرچند میخندم درونم شاد نیست حال صد بیمار هم چون من خراب و حاد نیست گاه از هر درد در خوابم چنان غم میخورم از پتویم ناله میخیزد ولی با داد نیست خیس میگردد سرم در چشم اما بهترم من چه کابوس بدی دیدم که آن در یاد نیست
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می کشید وقتی عطش طعم تو را با اشک‌هایم می چشید من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود وُ نه دلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن‌دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد من بودم و چشمان تو، نه آتشی وُ نه گِلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر چیزی در آنسوی یقین، شاید کمی هم کیش‌تر آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود دیگر فقط تصویر من در مردمک‌های تو بود. ..
خدا نياورد اينگونه امتحان بشوی شوی دچار كسی كه شده دچار كسی...
مخلوق خدا قيمت اگر ميگيرد از آه شب و اشک سحر ميگيرد در آتش عشق، ما گلستان ديديم از بين شرر خدا شجر ميگيرد
دلبر تو اگر باشی، شاعر تَرَم از سعدی با وصف تو در شعرَم، اعجاز کنم؟ یا نه
تکلیف بگو با من، چَشمانِ سیاهَت را با این دلِ بی همدم، همراز کنم؟ یا نه          🌹🍃
دلبر تو اگر باشی، شاعر تَرَم از سعدی با وصف تو در شعرَم، اعجاز کنم؟ یا نه
گره زده ست دلم را به بندگيسويش خدا كند كه بداند اسير يعني چه...؟ ♥️
لبش را هر چه بوسیدم فزون‌تر شد هوای من ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من دوای عاشق دلخسته را معشوق می‌داند کسی تا درد نشناسد نمی‌داند دوای من
صبح ک میشود دلم ،بازکند هوای تو چشم ک باز می کنم درپی آن نوای تو قوت زانوان من،نور دو دیدگان من صبح شده نفس بده نفس زنم برای تو
میخانه نشینیم نه از باده پرستی ست از دلْ نتوان کرد برون،حبِّ وطن را...
قبله عشق من شدی لحظه عاشقی من عطرخوش ترانه ای شرط نگاه من تویی
دلم قربانِ شادیِ تو، قربانِ غمت حتی زیاد است از سرِ ناچیزِ من ای جان! کمت حتی اگرچه «دوستت دارم» شنیدن از تو شیرین است تو را من دوست دارم با نگاهِ مبهمت حتی تو زیبایی ولو با اشک، اما گریه را بس کن تو گلبرگی و میگیرد دلم از شبنمت حتی تو زیبایی اگر خندان، اگر گریان بخند اما که سِیلی میشود در جانم اشکِ نم‌نمت حتی خیابان بود و سرما بود و تنها بودم و شب بود کنارِ خود، تو را احساس کردم؛ دیدمت حتی..! | | ♥
در طبع شهریار خزان شد بهار عشق زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی
..✿•° ای که از یار نشان می‌طلبی، یار کجاست؟ همه یارند، ولی یارِ وفادار کجاست...؟ ...✿..✿..
حرف را می شود از حنجره بلعید و نگفت وای اگر چشم بخواند غم ناپیدا را
ز نقش عشق زیباتر، ندارد زندگی نقشی در این خواب پریشان خوشتر از این نیست رویایی
باید چه کنم با دل؟ در مکتب عشق تو... با عاشقی‌ام دل را، ممتاز کنم؟ یا نه
دريا لب ساحل را ، هر ثانيه مى بوسد اين سنت او عشقست،عشقى كه نمى پوسد اما دل آدمها، اندازه دريا نيست ... عشقى كه به هم دارند آنقدر شكوفا نيست ما عاشق اگر بوديم ، بى واژه نمى مانديم ديوانگى هم را بيهوده نمى خوانديم اى كاش براى ما ،دريا شدن آسان بود در سينه ما هر روز امواج خروشان بود اى كاش كه آدمها دلتنگ نمى مردند دلواپسى هم را از ياد نمى بردند من قطره بارانم ، كافيست تو دريا شى !؟! ساحل پر تنهاييست، عشقست اگر باشى !
احساسِ خوشی دارم، ابراز کنم؟ یا نه مجنونیِ این دل را، آغاز کنم؟ یا نه
ای کاش همیشه قسمت هم باشیم یک عمر شریک شادی و غم باشیم از صبح طلوع عشق تا مغرب مرگ در قول و قرار و مهر محکم باشیم ✍ ✒️
امشب دلم آرزوی تو دارد نجواکنان و بی آرام ، خوش با خدایش می نالد و گفت و گوی تو دارد تو ، آنچه در خواب بینند پوشیده در پرده های خیال آفرینند تو ، آنچه در قصه خوانند تو ، آنچه بی اختیارند پیشش و آنچه خواهند نامش ندانند امشب دلم آرزوی تو دارد. دل آرزوی تو وانگاه این بستر تهمت آغشته ی چشم در راه بوی تو ، بوی تو ، بوی تو دارد... 🍃🌹