در خون تو انگار، غزل در جریان است
چشمت بخدا معدن مضمونِ جهان است
دیروز، «غزل» گفتم و امروز، «قصیده»
چون قیمت بوسیدن تو در نوسان است
هر ثانیه پَر میزند آنجا که تو هستی
از بسکه دل عاشق من خوشگذران است
سجادهی من پهن شده رو به نگاهت
پس باز کن آن پنجره را؛ وقت اذان است
از عشق تو در خانهی دل «زلزله» برپاست
هر چند که گفته شده اسمش «ضربان» است
بوسیدنِ اسم تو و؛ بوییدنِ شعرت
کار منِ دیوانه هم این است و هم آن است
| #رضا_قاسمی |
♥
مثل کوهِ برف، در بهمن نباید سست بود
دل فقط باید بریزد با صدای یک نفر
آرزوهای محالِ دیگران بودن؛ خوش است
مستجابِ ربّناهای دعای یک نفر 😌
#رضا_قاسمی
با اینکه دلم گفته مدارا کنم ، اما...
ای داد از این دوری و از عشق تو بی داد!
#شهریار
♥️
شمعدانی بودم اگر
دوستت دارم را
حرف نمی زدم
شکوفه می دادم ...
❤️❤️❤️
#مریم_قهرمانلو
چشم تو مجموعه ی شعر و نگاهم ناشر است
چشم هایت سوژه ی خوبی برای شاعر است
بازوانت مثل یک منظومه ی شعر کهن
بین آغوشت شب شعر عجیبی دایر است
پند آموز و کمی طولانی و پر پیچ و تاب
گیسوان مشکی ات یک مثنوی فاخر است
سبک های مختلف را می شود با تو سرود
چون لبت مثل دو بیتی های بابا طاهر است
مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو
میوه ی بیرون زده از باغ، حق عابر است
| #محمد_شیخی |
♥
گرچه مسجد را گروهی با تجمل ساختند
اهل دل میخانه را هم با توکل ساختند
عشق جانکاه است یا جانبخش؟ حالا هرچه هست
عشق بازان بین مرگ و زندگی پل ساختند
سقف آگاهی ستونی جز «فراموشی» نداشت
این بنا را خشت بر خشت از تغافل ساختند
بیسبب مهمان نواز مجلس ماتم نبود
این «گلاب تلخ» را از «گریه گل» ساختند
روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود
از همان آغاز ما را کم تحمل ساختند
| #فاضل_نظری |
♥
به دنیا آمدم اما سر از آن در نیاوردم
که گنجی از دل این کاخ ویران در نیاوردم
جهان را شعر دیدم، رنجها بردم غزل گفتم
ولی سوگند کز آن لقمهای نان در نیاوردم
منم آن سنگ تیپا خورده آن لولیوش مغموم!
که در نزد شما سر از گریبان در نیاوردم
چه حکمت بوده پس بخت مرا جز خون دل خوردن
اگر چون ماهیان یک عمر دندان در نیاوردم!
| #بنیامین_دیلم_کتولی |
♥
دستان خالی مرا از عشق پر کن
طرز نگاهت را به من مانند حر کن
#حرّیبسازازمنیاحسین
ڪَرچہ صبح آمد
ولی دیشب میان اشڪها
در فراسوے خیالت همچنان جا ماندهام ..!!
#ڪبیر_قزوینی
سحر بخیر
این لب بوسه فریبی که ترا داده خدا
ترسم آیینه به دیدن ز تو قانع نشود
#صائب_تبریزی
♥️
🌸🌿
آن قَدَر سیر از تو و لبریز خوابت گشته ام
مادرم با طعنه می گوید "بفرمایید شام"
#الف_مهاجر