اسـم ترا که میبرم ؛ دل زتـو مست میشود
شعرو ترانه و غزل ؛ دست بدست میشود
در شب بزم حـوریان ؛ باده فتـاده از میان
بـر اثـر نـگاه تـو ؛ میکـده مست مــیشود
گر یـه نسـیم بهم زند ؛ زلف پـریشان تو را
زاهد و عابد و فقیه ؛ باده پرست میشـود
سـاقی اگر تو باشی و ســاغر می لبان تـو
زاهدصومعه نشین؛ نخورده مست میشود
غزل به روی دفترم ؛ می چکد از نوک قلم
سـروده هازشوق تو؛ بـاده بدست میـشود
گر بچششم یه جرعه ای ازلب نازگونه ات
آنچه زمن شده نهان یکشبه هست میشود
این دل بی قرار من ؛ شـهره شهر غم شده
دل به سراب عشق تو؛ جام الست مـیشود
گر چه بـکوشم دائــما ؛ در طلب وصال تو
حاصل من درعاقبت ؛ باز شکست میـشود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
بگذار دلتنگت شوم گاه به گاهی
بگذار از یادت بسازم تکیه گاهی
بگذار خوابت را ببینم گه گداری
یا لااقل عکست بماند یادگاری
بگذار با رویای تو بیدار باشم
بگذار از احساس تو سرشار باشم
بگذار هر جا عطر یادت هست باشم
بگذار از عطر خیالت مست باشم
بگذار در راه عبورت خاک باشم
بگذار از عشق تو، سینه چاک باشم
بگذار باشم تا ابد چشم انتظارت
تا می تپد قلبم ، بمانم بی قرارت😔
#حسین_جانم
در قیامت میزبانی میکند از کل خلق
هرکسی که بود یک شب میهمان کربلا
از زمین و آسمان آتش ببارد باک نیست
ما همه هستیم یک یک در امان کربلا...
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت
آن طفل که چون پیر ازین قافله درماند
وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت
از پیش و پس قافله ی عمر میندیش
گه پیشروی پی شد و گه بازپسی رفت
ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت
رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت
رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد
بیدادگری آمد و فریادرسی رفت
این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهی ست
دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت
#هوشنگ_ابتهاج
•••┈
🥀سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا
🥀یک نفس آمدهام تا که عمو را نزنی
🥀که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی
🥀ذکر لا حول و لا از دو لبش میبارد
🥀با چنین نیزۀ سر سخت به لبها نزنی
🥀عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ
🥀میشود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟
🥀نیزهات را که زدی باز کشیدی بیرون
🥀میزنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟
🥀من از این وادی خون زنده نباید بروم
🥀شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی
🥀دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن
🥀فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی
🥀السَّلَامُ عَلَی عَبْدِاللهِ بْنِ
🥀الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی
🥀🍃
خانه دوست کجاست.mp3
870.9K
خانه دوست کجاست ؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت
به تاریکی شنها بخشید و به انگشت
نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا
سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه
که از پشت بلوغ سر به در می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی
کودکی میبینی رفته از کاج بلندی بالا
جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی خانه دوست کجاست؟
# زنده یاد سهراب_سپهری
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
ناگاه برآمد از دل دشمن و دوست:
«لا حول و لا قوّة الا بالله»
#سیدمحمد_خسرونژاد
داغ چاییهای روضه بردلم مانده حسین
کاش با یک معجزه حال جهان بهتر شود
#پریسامصلح
#یاحسین
#محرم
#التماس_دعا
سماوری که به بزم حسیــن می جوشـد
بخار رحمت آن جُــــرم خلق مــی پــوشد
حدیث باده و تسنیم و سلسبیل کم گوی
بگو حکایت مـستی که چای می نوشــد
سید احمد نجفی
دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده
یتیمِ خانهی ما خانهام خراب شده
غریب هستی و آهِ غریب میگیرد
دعای قلبِ شکسته عجیب میگیرد
سبک شدی و رویِ دستهای منی
چقدر شکل جوانیِ مجتبای منی
بگو چکار کنم داغِ بی حسابت را
نگفتمت که نگیر از رُخَت نقابت را
فرشتهها به کنارت از آه میسوزند
به ما نگاه کن ای بی گناه میسوزند