نوحه_زنجیر_زنی
حضرت_علی_اکبر ع
وای و وای اکبرم
ای گل پرپرم ای زجان بهترم
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
انا فتحنا لک فتحا مبینا
اکبر به میدان میرود ای حی دانا
یارب نما رحمی بر این تازه جوانم
ده نصرتی یارب به نور دیدگانم
ترسم نیاید زین سفر آرام جانم
خوش میخرامد در برم با قدر رعنا
علی اکبر جوانم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
کامی از این تازه جوان آخر ندیدم
شبها کنار بسترش من آرمیدم
یارب چه زحمت ها که در پایش کشیدم
شبها کنار بسترش من آرمیدم
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
این آرزو بردم به دل ای حی سبحان
چشم و دلم روشن شود
گردد عصای پیری من از دل و جان
اما جوانم در یم خون گشته غلطان
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
اهل حرم از خیمه گه بیرون بیاید
تماشای قدر علی اکبر نمایید
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
اهل حرم از خیمه گه بیرون بیاید
تماشای قدر علی اکبر نمایید
جسم علی در عبای من گذارید
پیرو جوون بر نعش اکبر خون ببارید
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
کامی از این تازه جوان آخر ندیدیم
شبها کنار بسترش من آرامیدم
یارب چه زحمت ها که در پایش کشیدم
شبها کنار بسترش من آرمیدم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
🏴🏴🏴🏴
__
#حضرت_علی_اکبر
خواهم که بوسه ات زنم اما نمی شود
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود
لب را به هم بزن , نفسی زن که هیچ چیز
شیرین تر از شنیدن بابا نمی شود
این پیرمرد بی تو زمین گیر می شود
بی شانه ی تو مانده اگر پا نمی شود
هر عضو را که دیده ام از هم گشوده است
جز چشم تو که بر رخ من وا نمی شود
خشکم زده کنار تو و خنده هایشان
خواهم بلند گردم از این جا نمی شود
ای پاره پاره تر ز دل پاره پاره ام
گفتم بغل کنم بدنت را,نمی شود
باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمی شود
حجله گرفته پای تنت مادرم ببین
اشکم حریف گریه ی زهرا نمی شود
"روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم"
بیا که بی تو جهان فقر مطلق است انگار
بیا که کفر- بدون تو برحق است انگار
نگار من به فدای تفقدت آقا
دلت گرفته برای دل خودت آقا!
چقدر بی تو بخوانم مَتی تَرانا را
ببین که تا به کجاها کشیده ای ما را
چقدر بی تو بگویم نگار آمدنی است
قراربخش دل بی قرار آمدنی است
به انتقام شهیدان عصر عاشورا
سفیر فاطمه با ذوالفقار آمدنی است
#رضا_دین_پرور'
#مظلوم_امیرالمومنین 😭
نه صبح مانده برایم نه ظهر مانده نه شب
ز ناله ات کمرم هر سه بار می گیرد
#رضا_دین_پرور
😭😭😭😭😭😭🥀🥀🥀🥀🥀
#امام_زمان_عج
"روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم"
بیا که بی تو جهان فقر مطلق است انگار
بیا که کفر- بدون تو برحق است انگار
نگار من به فدای تفقدت آقا
دلت گرفته برای دل خودت آقا!
چقدر بی تو بخوانم مَتی تَرانا را
ببین که تا به کجاها کشیده ای ما را
چقدر بی تو بگویم نگار آمدنی است
قراربخش دل بی قرار آمدنی است
به انتقام شهیدان عصر عاشورا
سفیر فاطمه با ذوالفقار آمدنی است
#رضا_دین_پرور'
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#نجف
#غدیر
ای هزاران جلوهء ذات احد یا مرتضی
ای هزاران ذکر الله الصمد یا مرتضی
هرچه یا حیدر نوشتم می شود یا فاطمه
هرچه یا زهرا نوشتم می شود یا مرتضی
دور کعبه گشته ام چون دور حیدر گشته است
اسم اعظم هست اصلاً تا ابد یا مرتضی
شد درختان کاغذ و شد آب دریاها دوات
شد ثواب بی حساب و بی عدد یا مرتضی
خانهء تو کوچک است اما خدا روز ازل
خانهء خود را به نامت زد سند یا مرتضی
هم مسلمان بین مسجد سجده بر پای تو زد
هم یهودی بین خیبر نعره زد یا مرتضی
از شرابی که رساندی بر لب مستان بده
ما که جاماندیم از یاران مدد یا مرتضی
قول دادی که می آیی زود بالای سرم
وقتی آمد بر سرم سنگ لحد یا مرتضی
#رضا_دین_پرور
#رضا_دین_پرور
حقیرآمدم سربه زیر آمدم
خریدی مرا گرچه دیر آمدم
دوسه شب دگر فرصتم مانده است
که این چند روز اخیر آمدم
عذابم کن اما جوابم نکن
گریزان شدم ناگزیر آمدم
ببین که از آتش فراری شدم
اجیرم کنار مجیر آمده ام
بجز گریه کاری بلد نیستم
شده اشک من چشمگیر آمدم
به زهرا پس از آبرو ریزی ام
به دنبال خیر کثیر آمدم
پناهم بده، بی پناهم علی!
به عشق تو نعم الامیر آمدم
شب نیمهء ماه گفتم حسن
ببخش و کرم کن فقیر آمدم
حسین ای دوا و شفای همه
سراغ مرا هم بگیر آمدم
به سجاد و باقر، به صادق قسم
چو سائل علیل و عبیر آمدم
به موسی بن جعفر گرفتارم و
در این قفل و زنجیر اسیر آمدم
رضاجان بیا و به دادم برس
شنیدم تویی دستگیر آمدم
جواد ای کس و کار بیچاره ها
شدم از همه جز تو سیر آمدم
درآن تشنگی ها صدا زد حسین
شدم پای داغ تو پیر آمدم
نشد خاک نرم زمین پیکرم
ز هر پله گر در مسیر آمدم
سه روز و سه شب بد گذشته به ما
ولی کی به روی حصیر آمدم
مشکل گشایم دلبری ابرو گشاده است
در کاظمینش؛ نوکری پُر استفاده است
تولیّتِ صحنِ دل موسی بن جعفر
بعد از علی موسی الرضا دست جواد است
#رضا_دین_پرور
با خون نوشته اند به روی جگر حسین
اکسیر اعظم است همین گریه بر حسین
الله و احمد و علی و فاطمه، حسن
هستند محو یک نفر، آن یک نفر حسین
بالا حسین و تاج سر انبیا حسین
بیخود گدای تو نشده معتبر حسین
میلم به میوه های بهشتی نمی کشد
در سفره ریخته نمکی مختصر حسین
پشت درم، حواله نده جای دیگری
دِرهم نخواستم زتو، دَرهم بخر حسین
شد توبه ام قشنگ ترین توبه از قدیم
گفتم به جای ذکر، فقط بیشتر حسین
وا شد به تربت تو زبان بسته طفل من
ای بهترین سخن به لب محتضر حسین
رفتی تنور تا که نسوزیم در گناه
افتاده ای بجای همه در خطر حسین
بر روی نیزه قبله شدی چرخ می خوری
محشر برای من شدی از هر نظر حسین
ای از قفا بریده سر آهسته تر برو
ما را نگاه کن کمی از پشت سر حسین
دائم مواظبم که نیفتد سرت زمین
ای ماه سنگ خورده! ندارم سپر حسین
#رضا_دین_پرور
#رضا_دین_پرور
بعد لا حول و لا قوه الا با لله
وحی شد گفتن یک عمر اباعبدالله...
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
جمع صفات پنج تن یکجاست زینب
اثبات ذات مادرش زهراست زینب
نور حقیقت در شب ظلمت فقط اوست
"اِنّا هَدَیناهُ السَّبیلِ" ماست زینب
او را صداکردم" وَ ما اَدراک" گفتند
از بس مقام و رتبه اش بالاست زینب
دربارگاه قدس، در سیر اِلَی الله
مرکز نشین حلقهء سرهاست زینب
زنجیرهء وصل امامت بر امامت
در امتداد روز عاشوراست زینب
گفتیم " عَرِّفنی" ندا آمد که حاشا
مثل خدا معروف ناپیداست زینب
بَینی و بَین الله، مجذوب حسین است
زینب نگو که محشر کبراست زینب
دارد گره وا میکند از کار عالم
وقت نماز شب اگر تنهاست زینب
دادند دستم را به دستان ابالفضل
هربار که حاجات من را خواست زینب
محکم گره زد معجر خود را از امشب
یعنی علمدار حرم فرداست زینب
#رضا_دین_پرور
ای وسعت محبت بی منتها حسین
ای روضه ات ورای همه روضه ها حسین
با گریه های خویش نظر کرده مادرت
بر روی پرچمی که نوشته است یا حسین
عقبای ما تویی، همه دنیای ما تویی
ای از تمام خلق، حسابت جدا حسین
جایی ندیده ایم بجز خانهء غمت
اینقدر مفتخر به لباس گدا حسین
ما را به عرش می برد این روضه های تو
از بس که هست ذکر خدایی ما حسین
در روز حشر دور شما حلقه می زنیم
ای آبروی ما همه پیش خدا حسین
غافل شدیم و توبه نکردیم از گناه
دیدیم بسته شد حرم کربلا حسین
یوم الفرار، روز قرار تمام ماست
آنجا جواز هیئت ما هست با حسین
گودال قتلگاه پر از تیر و نیزه بود
خیلی زدند بر بدنت بی هوا حسین
خنجر نمی برید سرت را و می زدی
با هر نفس نفس زدنت، دست و پا حسین
#رضا_دین_پرور
ای وسعت محبت بی منتها حسین
ای روضه ات ورای همه روضه ها حسین
با گریه های خویش نظر کرده مادرت
بر روی پرچمی که نوشته است یا حسین
عقبای ما تویی، همه دنیای ما تویی
ای از تمام خلق، حسابت جدا حسین
جایی ندیده ایم بجز خانهء غمت
اینقدر مفتخر به لباس گدا حسین
ما را به عرش می برد این روضه های تو
از بس که هست ذکر خدایی ما حسین
در روز حشر دور شما حلقه می زنیم
ای آبروی ما همه پیش خدا حسین
غافل شدیم و توبه نکردیم از گناه
دیدیم بسته شد حرم کربلا حسین
یوم الفرار، روز قرار تمام ماست
آنجا جواز هیئت ما هست با حسین
شاعر: #رضا_دین_پرور
حسنختام
بعد يك عمر كه با بودن تو سر كردم
حال بايد تک و تنها به حرم برگردم
من به لبخند سرِ صبح تو عادت دارم
پس نخور غصه شبيه تو رشادت دارم
من بميرم اگر اين عشق هلاكم نكند
سايه ات را ز سرم كاش خدا كم نكند
دشمنت از دل گودال اگر زد سنگم
تو بمان خيمه خودم ميروم و مى جنگم
با تو هستم پسر فاطمه! خواهش كردم
از كنارم نرو مثل همه! خواهش كردم
طاقتم نيست ببينم سرت افتاد زمين
اينقدر آه نكش، خواهرت افتاد زمين
خواهرم، عاطفه ى خواهريم را چه كنم؟
پيرهن بافتهء مادريم را چه كنم؟
ديدم از دور كسى چكمهء خود پا مى كرد
زير حلقوم تو را شمر تماشا مى كرد
حاضرم رو بزنم، چنگ به رويت نزنند
موى خود را بكنم، پنجه به مويت نزنند
#رضا_دین_پرور
#امانازدلزینب😭
#مناجات با امام_زمان
گره فتاده به کارم گره گشایی کن
به یک نگاه دل خسته را خدایی کن
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
مرا خلاص ز دام غمِ جدایی کن
مسافر نجف و کربلا و سامرا
مرا طلب بنما یک سحر هوایی کن
در این مجالس روضه امید میگیرم
بیا و با دل بیچاره هم نوایی کن
به روضه های محرم به فاطمیه قسم
به پای بیرق هیئت مرا فدایی کن
اسیر لطف شمایم "فزدنی" یا مولا
مرا غریق کرامات مجتبایی کن
انابن حیدر کرار گو به صبح ظهور
ضریح فاطمه را ظهر رونمایی کن
قسم به معجر خاکی، قسم به روی کبود
مرا شهید شهیدان کربلایی کن
.
لاادری
تمام عالم این شب ها پریشان ابالفضل است
دلم تنگِ نشستن زیر ایوان ابالفضل است
مسیر قرب می خواهی، برو از شارعُ العباس
صراط مستقیم حق، خیابان ابالفضل است
شفاعت کار زهرا باشد اما در صف محشر
به دست حضرت مرضیه، دستان ابالفضل است
به او ام البنین درس ادب آموخته، آری
ادب ریزه خور حُسنِ نمایان ابالفضل است
صد و سی و سه بار از دل بخوان باب الحوائج را
تمام روزی عالم از احسان ابالفضل است
نمی دانم چه دینی دارد اصلا ارمنیِ شهر
همیشه #روز_تاسوعا، مسلمان ابالفضل است
به جز این خانه نشناسیم، همه مدیون عباسیم
هر آن کس سینه زن گشته است مهمان ابالفضل است
نه تنها ذکر خاکی ها سخن از عبد صالح شد
میان عرشیان صحبت از ایمان ابالفضل است
فدای بچه های فاطمه بودن، مرام اوست
کفیل زینب است و حرمتش جان ابالفضل است
رقیه دارد آرامش، سر دوش ابوفاضل
دم لالایی اش ترتیل قرآن ابالفضل است
نشد تنها گذارد لحظه ای حتی حسینش را
فدایی اش شدن، همواره پیمان ابالفضل است
وفاداریِ او را جستجو از مشک آبش کن
نظر کن بر روی آن، جای دندان ابالفضل است
ابالفضلی ترین مرد جهان مهدی موعود است
امام عصر ما، پاره گریبان ابالفضل است
#محمدجواد_شیرازی
تا روز محشر پرچمت بالاست عباس
مدیون کام خشک تو دریاست عباس
گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است.
اما به باطن مادرت زهراست عباس
پشت و پناه اهل بیتی یا اباالفضل
دلگرم نامت زینب کبراست عباس
یک رکن عاشورا اگر نام حسین است
نام تو هم یک رکن عاشوراست عباس
بر ارمنیها هم کراماتت رسیده
لطف و کریمی تو یک دنیاست عباس
بابُ الحوائج منسبی شایستهی توست
محشر دخیلت دستهای ماست عباس
شرمندهی لبهای تو آب فرات است
کی مثل تو هم تشنه! هم سقّاست؟ عباس
اهل حرم در انتظار تو نشستند
دیدند که در علقمه غوغاست عباس
دیدند که با قدِّ خم برگشته مولا
داغ غم تو از رخش گویاست عباس
آمد حسین و خیمه ات را واژگون کرد
یعنی که افتاده دگر از پاست عباس
گفتا؛ از این پس من علمداری ندارم
بی تو حسین فاطمه تنهاست، عباس
گفتا به زینب؛ زیور از دستت دَرآور
شام غریبان بی تو واویلاست عباس
شش ماهه، لب تشنه، به آغوش رباب و
لبهاش مثل خشکی صحراست عباس
من با سکینه از تو و قولت چه گویم
حال تو را از من اگر که خواست؟ عباس…
«رضا رسول زاده»
هرکس که در معامله با دوست غم خرید
حتی اگر زیاد خریده ست ، کم خرید
قبل از الست بود که ما گریه کن شدیم
ما را برای روضه ی خود در عدم خرید
#ناشناس
#یاابالفضل
می، کمی داشت ولی داشت سبو برمیگشت
مشک او پاره شد و آب، به جو برمیگشت
شور افتاد دل خواهر او در خیمه
کاش حالا که شده وقت وضو برمیگشت
رضا دین پرور
🥀😭
🏴 چند بیتی تقدیم به سقای تشنهلبِ حرم سیدالشهدا علیهالسلام...
به امید گوشهچشمی...
از خود صبح مهیای خروشیدن بود
علمش بر سر دوش و زرهش بر تن بود
یک به یک بال گشودند همه یاران و...
چشم سقای حرم، ابر پر از باران و...
جان به لب داشت علمدار تمنا میکرد
عاقبت عشق دری هم سوی او وا میکرد
ناگهان خیمه به خیمه همهجا غوغا شد
گره از کار علمدار حرم هم وا شد
اذن دادهست امامش که رود ماه حرم
تا شود مرهم اشک و عطش و آه حرم
گفت: جانم به فدایت که چنین بیتابی
بهر لبهای ترکخورده بیاور آبی
برو ای ماه! برو دست خدا همراهت!
ای یدالله! برو دست خدا همراهت!
میروی از حرم و... مشک و علم در دستت
مشک نه، نبض دل اهل حرم در دستت
میروی و همۀ دشت هوالحق گویان
دیدنیتر شده شمشیر دو دم در دستت
چشم امید تو و... دیدۀ بیتاب حرم...
کارِ عشق است گره خورده به هم در دستت
مشکِ سیراب که دیده لب عطشان تو را
به جوانمردی تو خورده قسم در دستت
تشنهلب، جان به لبِ آب فرات آوردی
دست در دستِ وفا آب حیات آوردی
چه شد اما که دل علقمه ناگاه گرفت
چه کسی بر تو علمدار حرم! راه گرفت
نابرابرتر از این جنگ ندیدهست کسی
فرصت رزم ز تو دشمن بدخواه گرفت
دست تو زودتر آهنگ رهایی سر داد
دست تو بال شد و سیر الی الله گرفت
تیر آنقدر شتابان به دل مشک نشست
از لب تشنۀ تو فرصت یک آه گرفت
آه از فرق تو و سجدۀ خونین عمود
آسمان ناله برآورد رخ ماه گرفت!
کیست تا علقمه از سمت حرم میآید
کیست از سمت حرم با قد خم میآید
خم شده سورۀ دستان تو را میبوسد
مصحف غیرت و ایمان تو را میبوسد
آمده مرهم این دیدۀ بیتاب شود
آمده با لب خشک، از غم تو آب شود
آمده سر بدهد روضۀ آبآور را
روضۀ غربت فرمانده بیلشکر را
چه کند بیتو لب خشک علیاصغر را؟
به که باید بسپارد گل نیلوفر را؟
بعد تو در حرم آل علی غوغاییست
هر دلی شعلهور از آتش این تنهاییست
اشک در چشم حرم روضۀ غربت خواند و...
جگر اهل حرم را غم تو سوزاند و...
هر دلی بعد تو از غصه تلاطم دارد
بیتو دشمن به حرم قصد تهاجم دارد
موسم بیکسی آل رسول است دگر
روضهخوان دختر زهرای بتول است دگر
بعد تو داغ به لبهای فرات است ببین
اشک، گریانِ قتیلالعبرات است ببین
«این شب تار مگر بیتو سحر میگردد؟»
همه گفتند فقط کاش عمو برگردد
#یوسف_رحیمی
#یاصاحب الزمان
آنقدر که از ماه زمین فاصله دارد
از محضرتان دورم و قلبم گِله دارد
خیره شده چشمم به دعای سحر تو
کِی اهل دلی همچو شما نافله دارد
عشق تو مرا گوشه نشین کرده به هر جا
آواره ی روی تو مگر حوصله دارد
برسفره ی اِطعام شما چشم به راهم
لطفی به گدایت که امید صِله دارد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاصاحب_الزمان_ادرکنی_ولاتهلکنی
سقای حرم! دوباره برخیز
منگر تو به مشک پاره، برخیز
این مشک، عمود اگر گذارد
اندازه ی اصغر، آب دارد
#قاسم_صرافان
اللّهمصلّعلیمحمّدوآلمحمّدوعجّلفرجهم
« زیرِ عَلمت اَمنترین جایِ جهان است »
هرکس که اباالفضل ندارد نگران است
با بودنِ تو حس نَکنم غربت و غم را
چون بیرقِ تو سایهیِ رویِ سرِمان است
در معرکه تکرارِ علمدارِ حُنینی
رفتارِ تو در خیمه چنان مادرتان است
مهتابِ حسینی قمرِ اُمِّ بَنینی
وَاللّه بیابانِ بلا با تو جَنان است
هرگز لَقَبَت حاجتِ اِثبات ندارد
«چیزیکهعیاناستچهحاجتبهبیاناست»
تو مَرهمِ هر هَمُّ و غمی بابِحوائج
بیچاره کسی شد که طبیبش دِگران است
با روضهیِ تو یار سرآسیمه میآید
نامِ تو مسیری به سویِ صاحبزمان است
#زیر_علمت_امن_ترین_جای_جهان_است
#مدیون_شهداییم
#حسین_ایمانی
آخرین آزمون کشتن چراغ بود❗️
و در آن چادر
کسی نبود که آزمون آخر را باخته باشد!
کسی نبود که بوی بهشت را نشنیده باشد!
اصلا در آن چادر؛ دیگر کسی نمانده بود!
همه یک نفر بودند
همه از خویش رها شده، و با امام یکی شده بودند!
چیزی نداشتند جز او /
کسی نبودند جز او /
هیچ نبودند و نور بودند همه ....
آخرین آزمون اما؛
هنوز ادامه دارد.... در چادری دیگر🔅!
#استادشجاعی
خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت
بالها را می خرید و دستها را می فروخت
خواب دیدم آب بی تاب نگاهش مانده بود
او نگاهش را به یک فردای زیبا می فروخت
مثل باران در صدایش مهربانی غرق بود
اشکهایش را به یک لبخند صحرا می فروخت
او علم بر دوش با خورشید پیمان بسته بود
ماه زیبا را به تاریکی شبها می فروخت
گریه می کردند آنشب نخلهای نینوا
درکنارکودکی تنها که خرما می فروخت
خواب دیدم مشک را بر شانه اش آتش زدند
دستهایش در میان رود دریا می فروخت..
لاادری
😔