eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را نتوان پخت که ما سوخته‌ايم آتش نتوان زد که برافروخته‌ايم ما را نتوان شکست آسان اى دوست ! هرجا که دلى شکست ، ما دوخته‌ايم
زندگی در برکه شاید سرنوشت ماهی است عاشق قلاب ماهی گیر بودن ساده نیست ! سالها آشفتگی زیر سر این جمله بود عشق تقصیر است و بی تقصیر بودن ساده نیست..
ما را نتوان پخت که ما سوخته‌ايم آتش نتوان زد که برافروخته‌ايم ما را نتوان شکست آسان اى دوست ! هرجا که دلى شکست ، ما دوخته‌ايم
نَخ به پایِ بادبـادَک هایِ کَـم طاقَــت مَبَـند زِندِگی را هَر چه آسان تَر بِگیری بِهتَر است
قلم به دست گرفتم، ولی چه بنویسم...؟ که شرحِ بی‌کسی‌ام در خطوط پیشانی‌ ست...!
ملامت می‌کنندم دوستان در عشق و حق دارند تو بیزار از منی اما مگـر من دسـت بردارم!
داستـانِ شَبِ هِجـرانِ تو گُفتَـم با شَمع آنقَدَر سوخت که از گُفته پَشیمانَم کَرد
گر عقل؛ پشت حرف دل «اما» نمی‌گذاشت تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت! از خیرِ هست و نیستِ دنیا به شوق دوست میشد گذشت؛ وسوسه اما نمی‌گذاشت... 👤فاضل نظری
•♡• همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌ هاست
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
دل صد پاره ما را نگاهی جمع می‌سازد که از یک رشته بتوان بخیه زد چندین جراحت را
گفتی چه شود گر بشود فاصله ها کم دیدی که شد اما نشد آخر گله ها کم بین تو و من رغبت دیدار نمانده‌ست هم فاصله ها کم شده هم حوصله ها کم از عشق بپرهیز که صد راهزن اینجاست آیند به این گردنه ها قافله ها کم هر چند که از شهر خودم کوچ نکردم در بی وطنی نیستم از چلچله ها کم از عشق همین بس که معمای شگفتی‌ست ای عقل بگو با من از این مسئله‌ها کم فاضل نظری