eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
77 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ملامت می‌کنندم دوستان در عشق و حق دارند تو بیزار از منی اما مگـر من دسـت بردارم!
داستـانِ شَبِ هِجـرانِ تو گُفتَـم با شَمع آنقَدَر سوخت که از گُفته پَشیمانَم کَرد
گر عقل؛ پشت حرف دل «اما» نمی‌گذاشت تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت! از خیرِ هست و نیستِ دنیا به شوق دوست میشد گذشت؛ وسوسه اما نمی‌گذاشت... 👤فاضل نظری
•♡• همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌ هاست
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
دل صد پاره ما را نگاهی جمع می‌سازد که از یک رشته بتوان بخیه زد چندین جراحت را
گفتی چه شود گر بشود فاصله ها کم دیدی که شد اما نشد آخر گله ها کم بین تو و من رغبت دیدار نمانده‌ست هم فاصله ها کم شده هم حوصله ها کم از عشق بپرهیز که صد راهزن اینجاست آیند به این گردنه ها قافله ها کم هر چند که از شهر خودم کوچ نکردم در بی وطنی نیستم از چلچله ها کم از عشق همین بس که معمای شگفتی‌ست ای عقل بگو با من از این مسئله‌ها کم فاضل نظری
به‌جز وصالِ تـو هیچ از خـدا نخواسته‌ایم که حاجتی نتوان خواست از خدا جز تو...
دلیل چاک پشت پیرهن شاید همین باشد زلیخا یوسفش را دیده و محکم بغل کرده!
کاش میشد شیشه غم را شکست دل به دست آورد نه اینکه دل شکست 🌱
♥شمع داني که دم مرگ به پروانه چه گفت؟... گفت اي عاشق بيچاره فراموش شوي... سوخت پروانه ولي خوب جوابش را داد... گفت طولي نکشد تو نيز خاموش شوي...
شده آیا دلت از حرف کسی خون باشد عشق در خاطره ات مرده و مدفون باشد خشکی روی لبت در پی باران برود مثل اهواز دلت تشنه ی کارون باشد اشک هایت به خروشانی جیحون برسد دل دیوانه ی تو خسته و محزون باشد سال ها در تب دیدار بسوزی اما شهر معشوقه ی تو در تب طاعون باشد تو دلت عاشق اسلام شود اما او بت پرستی کند و پیرو آمون باشد..