eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل و رباعی با واژه‌ی تو صیادی و چشمت بچه آهوست لبت عنابِ شیرینِ سخنگوست منِ را بی‌تاب کرده همان خطی که اسمش خط ابروست غزل می‌ریزد از شرم نگاهت شب موهات مثل یاس خوشبوست قلم در شرح این اندام موزون شهادت داد، مثل سرو نیکوست میان باغ آغوش تو امشب دلم موزن، شبیه رقص چاقوست به لبخندی دلم را شاد کردی به من گفتی که این نقاشی اوست من از پیش خودم چیزی ندارم قلم در دست او انگار جادوست تو ای جان! مدح خدا گو خداگو در طریق ما خداجوست 🌼🌼 من گم‌شده‌ای در ازدحام دردم درد است که در بهار، برگی زردم این کیست که آشناست اما مخدوش در آینه دنبال خودم می‌گردم... 🌼🌼 ای آینه این‌بار بیا راست بگو هر آنچه که در وجود پیداست بگو من تشنه‌‌ی دیدن حقیقت هستم گویند که "از ماست که بر ماست" بگو 🌼🌼 باید که دل از وجود او بردارم یا پارچه‌ای روی سرش بگذارم موهای سفید را نشانم داده از آینهٔ اتاق خود بیزارم☹️ 🌼🌼 از آینه‌ها نگاه را دزدیدند شب شد دل تنگ ماه را دزدیدند در جامۀ برّه، گرگ را آوردند از چاه دل من آه را دزدیدند 🌼🌼 سخت است کنارت گذر عمر و دقایق گنگ است برای دل من کذب و حقایق از دست تو پیدا نکنم هیچ خلاصی چون بت جلوی چشم منی آینهٔ دق! 😐