ناگهان سجّاده را از زیر پایش میکِشند
مثل حیدر در میان کوچههایش میکشند
بیمروّتها سوار مرکب و دنبال خود
پیرمردی را پیاده، بیعصایش میکشند
با طناب و آتش و سیلی و دست بستهاش
لحظهلحظه عکس مادر را برایش میکشند
روضهها را در خیالش هی مجسم میکنند
از مدینه ناگهان تا کربلایش میکشند
"زینت دوش نبی" افتاده بیسر بر زمین
وای بر من از کجاها تا کجایش میکشند
شاه غیرت روی خاک افتاده و بیغیرتان
نقشهی حمله به سوی خیمههایش میکشند
چون نمیبرّید خنجر حنجرش را از جلو
ناکسان این بار خنجر بر قفایش میکشند
اشک دختربچهای یک شهر را برهم زده
با سر بابا رمق را از صدایش میکشند
در قنوتش رفته در فکر تمام روضهها
ناگهان سجاده را از زیر پایش میکشند ...
#مجتبی_خرسندی
#غزل #مرثیه
#امام_صادق_علیهالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
قنوت
ناگهان سجّاده را از زیر پایش میکِشند
مثل حیدر در میان کوچههایش میکشند
بیمروّتها سوار مرکب و دنبال خود
پیرمردی را پیاده، بیعصایش میکشند
با طناب و آتش و سیلی و دست بستهاش
لحظهلحظه عکس مادر را برایش میکشند
روضهها را در خیالش هی مجسم میکنند
از مدینه ناگهان تا کربلایش میکشند
"زینت دوش نبی" افتاده بیسر بر زمین
وای بر من از کجاها تا کجایش میکشند
شاه غیرت روی خاک افتاده و بیغیرتان
نقشهی حمله به سوی خیمههایش میکشند
چون نمیبرّید خنجر حنجرش را از جلو
ناکسان این بار خنجر بر قفایش میکشند
اشک دختربچهای یک شهر را برهم زده
با سر بابا رمق را از صدایش میکشند
در قنوتش رفته در فکر تمام روضهها
ناگهان سجاده را از زیر پایش میکشند ...
#مجتبی_خرسندی
#غزل #مرثیه
#امام_صادق_علیهالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
صدق
اول هر منبر و کتاب و رساله
زینت نام بلند توست قباله
از تو نوشتند سالیان و نگنجید
شرح حدیث تو در هزار مقاله
چشم همه بوده بر جمال تو روشن
عقل بشر مانده در علوم تو واله
ماه شب تار دین تویی و کشیدهست
نور خداوند گرد روی تو هاله
هرکه ندارد تو را، یقین که همیشه
از طرف چاه رفته است به چاله
آنچه کلام تو بود؛ تالی قرآن
آنچه نبود از تو؛ نیست غیر زباله
عشق تو در شیعه ارث نسلبهنسل است
بندهی عشقیم ما سلالهسلاله
عالم دهر است هرکسی که بنوشد
از اقیانوس علم تو دوپیاله
هرچه نوشتیم از مقام تو کم بود
از تو سرودن نمیرسد به اطاله
غربت تو رازدار داغ مدینه است
لعن خدا باد بر مذاهب ضاله
صحن تو خاکی شدهست، حکمتش این بود
تا که بروید به خاک پاک تو لاله
شامل لطف خدا شدهست هرآنکس
سر بدهد در عزای جدّ تو ناله
هاتفی از غیب در حوالی روضه
داد دلم را به این گریز حواله؛
«نای دویدن به پای اسب ندارند...
پیر محاسن سفید و طفل سهساله»
منتقم اهلبیت میرسد از راه
وعدهی صدق خداست _جَلَّجَلالِه _
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#امام_صادق_علیهالسلام
هدایت شده از فوتبالیون
امام؛ صدق تمام و کمال و عالم دهر است
که این مقام گزند از ابوحنیفه ندارد...
اگر تمام جهان خویش را امام بدانند!
خدا بهجز علی و آل او خلیفه ندارد...
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#امام_صادق_علیهالسلام
@Mojtaba_khorsandi
غدیر از دل علمت گرفت جانِ دگر
وَ زنده شد ز تو نام مقدّس حیدر
قیامِ سُرخ حسینی ز تو شده احیاء
ز فیضِ جام تو دین داده حاصل بهتر
تو بر مدارجِ عرشیّ و ذرّه نتواند
رسد به کُنه بلندای دشت پهناور
نهالِ علم اگر گشته بارور زان روست
ز دامن تو ستانده است دانه های گهر
مدارِ شمسِ فروزندهات که رشک سماست
ربوده رونق خورشید آسمان یکسر
ندید از تو فقط خضر چشمۂ حیوان
که یافت آب بقا از تو نیز اسکندر
به بوستان محمّد طراوتی آمد
شکفته گشت ز مهرت شقایق و عبهر
ولای تست همان نعمتِ رسیده ز حق
کسی اگر نپذیرد به حق بوَد کافر
اگر گرفت سلیمان حکومت عالم
نوشت نام تو را بر نگین انگشتر
نه خاکیان، که سماواتیان عرش برین
به استماع نشینند چون روی منبر
ندیده دهر به خود صولتی چنین عالی
ندیده علم به خود تاکنون چنین افسر
بجز خدای جهاندارِ بیمثال و بدیل
تو را نموده ستایش رسول دین محور
مطیع امر تو جز آفریدگان و پری
بُحور و دشت و دمن بود و ماه و هفت اختر
هزار بار سعادت قرین خانۂ دل
که مدحِ مهتریات را کنم منِ کهتر
در آسمان ولا جبرئیل داده صلا
که جعفر بن محمّد امام جانپرور
یگانه نجل پیمبر به حکمت و دانش
یگانه پور علی از سلالۂ کوثر
رسیده است بجز شیعه بر تمام فرَق
ز یُمن بحر وجودش طبق طبق گوهر
امام جعفر صادق رئیس مذهب حق
که بوحنیفه و مالک به نزد او مضطر
صبا زند به صفا بر حریم درگاهش
مدام بوسۂ مهرانه صبح و شام و سحر
عجب مدار که شاگرد مکتب درسش
به کیمیای نظر خاک را نماید زر
بگو به اهل جماعت که بوبصیر فقیه
به بحث، یک تنه باشد بسان یک لشکر
کند غوامض توحید را مفضّل حل
که قطره وصل به دریا چو شد دهد گوهر
زُراره همچو نسیم وزیده در بستان
حیاتِ فقه مبین را کند وزین یکسر
که سرد میشود آتش به یک اشارۂ او
خلیلوار به هارونِ مکّی اطهر
وفا نکرد به شیخ الائمه دشمنِ دون
نداشت حرمتِ اولاد پاک پیغمبر
چگونه قدر وی اش را عدو تواند داشت
که خار و خس نبرد پی به ارتفاع قمر
مجو مزار غریبانه اش میان بقیع
قرار گرفته مزارش به صحنِ دیدۂ تر
ششم امام خلائق تویی که آفتاب رُخت
گرفته پهنۂ گیتی ز غرب تا خاور
سحاب رنج و محن می رسد فراوانتر
برای آنکه بوَد نزد حق مقرّبتر
ز زیر پای تو سجّاده را عدوی لعین
کشید و از نفس افتادهای کنارۂ در
میان کوچه تو را بی عبا چرا بردند؟
چرا زدند به بیت ات شرارۂ آذر
درون شعلۂ آتش به یاد آوردی
صدای نالۂ مادر صدای یا حیدر
دوباره پیش دو چشمت سقیفه شد زنده
طناب و سلسله و دست بستۂ صفدر
ببار ابر بهاران برای سبط رسول
بریز خون جگر از سحاب دیدۂ تر
«محمّد» است که از خامهاش چکد دائم
برای مدحِ تو مولا چکامههای چو زر
سروده: مرداد ۱۳۹۸
#محمد_خوش_آمدی
#رئیس_مذهب
#امام_صادق_علیهالسّلام
#مدح_مرثیه
@abadiyesher
3.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قلم به دست گرفتی که شاهکارکنی
که فتنههای نفس گیر را مهارکنی
کدام جبر؟ کدام اختیار؟ ما تنها
مقیدیم به آنچه تو اختیار کنی
تو آمدی که به لطف کلام صادق خود
هزار نکتهی پوشیده آشکار کنی
و در عزای حسینت گریستی همه عمر
که قطرهقطره غمش را ادامه دار کنی
شمیم پیرهنت را به دشت بخشیدی
که خشکسالی تاریخ را بهار کنی
مرا به راه بیاور شبیه آن مستی
که خواستی دل او را به خود دچار کنی
پناه میبرم از شب به خانهات که مرا
به صبح صادق این راه رهسپار کنی
#فاطمه_زاهدمقدم
#امام_صادق_علیهالسلام
@abadiyesher