یک دست لطیف و دلربایی ای صبح
آیینهی روی حقنمایی ای صبح
آنقدر که دلبری و زیبا منظر
زیباتر از آنکه مینمایی ای صبح
#اکرم_نورانی
یا امام زمان ع
و حلقه حلقه زمین در هبوط؛ زنجیر است
زمان به حصر سکون پای بند تقصیر است
پراست بغض گلو از نفیر سالوسی
دلم از اینهمه بیهوده زیستن سیر است
هزار قصه و صد خاطره بیان کردیم
که دوری تو فقط کار و بارِ تقدیر است
کسی به صفحهی اقرار جملهایی ننوشت
گناه ما همه «انکار و شرک و تکفیر» است
خمیده پشت رکوع از نماز«مدعیان»
دراین نماز شکسته دعا زمینگیر است
بیا که پرشده از گریه چشم آهوها!!!
بیا که نغمه ی هر عصر جمعه دلگیر است
نیامدی و به راهت نگاهمان ابری است
دعای منتظرانت بدون تأثیر است
#اکــرم_نورانی
@abadiyesher
مرا هوای تو برده به عمق آغوشت
تمام ذهن من آکنده از بر و دوشت
شیوع هُرم تنت خانمان برانداز است
مرا به خلسه کشانده مخدّر هوشت
به داغیِ تو زمین و زمان عرق ریزان
چقدر ابر سیاه از حریر تنپوشت
ندیدمت که چگونه مرا ز خود بردی
امان از اینهمه شعله به شمع خاموشت
شکسته کوزه ی صبرم به سنگ بیمهری
خدا کند که بریزم به کام مدهوشت
#اکـرم_نورانی
@abadiyesher
باز هم تسبیح اشکم پاره شد
دانه دانه ریختم بر گونهها
#اکرم_نورانی
@abadiyesher
دلم که آب شد بیا
از کنار چشمهایم
با هزاران نرگس و ریحان
جوانه خواهم زد
و مثل بهشت تو را
به تفرج حجرههای نور
خواهم برد
دلم که آب شد بیا
با یک بغل
مهتابِ دست نخورده
به انتظارت نشستهام
#اکرم_نورانی
@abadiyesher
گاه و بیگاه آمد و یک زخم تازه زد به دل
من پر از این زخمهای تازه تازه ؛!؛کهنهام
#اکرم_نورانی
@abadiyesher
ماه در هالهی ابروی تو کامل شده است
نور از مشرق چشمان تو نازل شده است
آیههای نفست رایحهی شمس و ضُحیٰ
هُرمِ لبهای تو ایهام مُزمِل شده است!
#اکرم_نورانی
@abadiyesher
ردیف کن غزلم را که سخت دلتنگم!!
نفسنفس پرم از جای خالیِ یاران!
هوای کوچهی دل ابری و غم انگیز است
بیا به قافیههایم بزن کمی باران!!
#اکرم_نورانی
@abadiyesher
تا از سر صبح؛ ماه؛ خندان آمد
بر گونهی گل، بوسهی باران آمد
پاییز بهارِ دیگری شد وقتی
خورشیدِ خمارِ تو به بستان آمد
#اکرم_نورانی
@abadiyesher
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آتشی ،آهی ، سرابی ،،چیستی؟
شب چه دلتنگ است وقتی نیستی!
#اکـرم_نورانی
@abadiyesher
شب را دوستتر دارم
که مثل غم بخشنده است
و مثل شادی با وقار و سنگین
شب را دوستتر دارم
که تنهاییام را در آغوش میگیرد
و در گوش تشنهام
باران میخواند
#اکرم_نورانی
@abadiyesher
نشد دو جرعه بنوشم فقط به کام خودم
و یا تو را بنویسم فقط به نام خودم
زبان الکن من را کسی نمی فهمد
به جز خودم که اسیرم به بی کلام خودم
در این حوالیِ باراننَدیده، رودی نیست
مگر دو چشمهٔ جاری علی الدوام خودم
کسی نمانده که تکیه به شانه اش بزنم
به غیر من که غریبم به ازدحام خودم
اگرچه چشم خرابت مرا نمی نوشد
دمی بدون تو مستانگی حرام خودم
کسی مرا نشناسد که سر به پیشِ توام
خدا مرا برساند به اهتمام خودم
بنازمت که عزیزی مرا به جان و به دل
اگرچه پیش تو هیچم ،،،به احترام خودم
چه آشنای غریبی، چقدر تنهایی
چقدر تاری و دوری ،«تویی»{ کدام}ِ خودم
هزار تکه شدم زیر تیغ عیاران
ندانم از که بگیرم من انتقام خودم
#اکرم_نورانی
@abadiyesher