گرچه من را میتوانی زود از سر وا کنی
تا سحر این پا و آن پا میکنم در وا کنی
آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن
مشت خاک آورده ام که کیسه ی زر وا کنى
اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط
می شود زنجیر را از پای نوکـر وا کنی
من خودم رسوای این و آن شدم با معصیت
پیش چشم خلق لازم نیست دفتر وا کنی
افتضاحی که به بار آورده ام شد دردسر
اصلاً اینجا آمدم که از سرم شر وا کنی
واسطه چه بهتر از این نام #زهرا هست که
آنقدر می کوبم این در را که آخر وا کنی
من گرفتاری خود را میبرم امشب #نجف
تا گره های مرا با دست #حیدر وا کنی
هرشبى كه روزه ام وا مى شود با #يا_حسين
مى شود رويم حسابى صد برابر وا كنى
#رضادینپرور
یك کرب و بلا بده به این وا مانده
خیلۍ به دلم حسرتش آقا مانده
نگذار بگویند همه با طعنه "
امسال هم آیا تو شدۍ جامانده ؟
#حیدر محمدنژاد
😔
#مولانایاامیرالمومنین
مرا هرگز نمیگنجد
دو معنی راست در باور
غزل گفتن پس از سعدی
جوانمردی پس از #حیدر
حسین جنتی
شاعر به سرش زد غزلی داشته باشد
تأکید به عشقی ازلی داشته باشد-
این شعر که با نام #علی میشود آغاز
ابیاتِ به طعمِ عسلی داشته باشد
تردید نداریم که در عرش، خدا نیز
چون #حیدر کرّار، یَلی داشته باشد!
هرچند اذان مدح خدا میکند اما
با ذکر تو "خَیرِ العَملی" داشته باشد
در آتشِ دوزخ نرود پای کسی که
یکذره به دل حُبّ علی داشته باشد...
#محسن_زعفرانیه
هدایت شده از اشعار "عاصی"