احترام دختر و زن واجب است و یک کلام
کودکانم را ادب کردم فقط با این مرام
گفتهام به کودکانم تو همیشه فاتحی
دشمنانِ پست را نابود کردی تو به شام
الگوی دختر برای دختران من تویی
قصه میگویم ز تو بر بچههایم من مدام
بر پسرهایم ز غیرت قصه میگویم مدام
گریه میکردند طفلانم میان قصههام
در نمازم بر نماز تو تأسی میکنم
این حجابم جای آن معجر به قصد احترام
انتقام تو به دست بچههای ما رواست
راه تو راه تمام بچههایم والسلام
انتقامت را #رقیه مهدیت خواهد گرفت
چادر مشکی ما باشد نشان انتقام
#گهر
#شب_سوم_محرم
سبک "شبها که نان و خرما به دوش خود کشیدم"
بعد از شما عمو جان رفتیم ما اسارت
ما هم فرار کردیم شد خیمهها که غارت
خیمه به خیمه گشتم اما نبود بابا
بابا چرا عموجان تنها گذاشت ما را
من نوهی علیام زهراست مادر من
عمه همیشه گفته زیباست معجر من
معجر کشید دشمن وقتی که از سر من
سیلی که زد، لگد زد بر جسم پرپر من
آغوش عمه جان شد همواره سنگر من
چون خواهر سه سالهام پاهای کوچکی داشت
گاهی عقب میافتاد خولی عجب چکی داشت
تا عمه ها بیایند خواهر دگر نمانده
یک جای سالم از او پا تا به سر نمانده
از زیر پای دشمن وقتی کشید بیرون
بیهوش بچه بود و دستان عمه پُر خون
در کوفه کوچه گردی با خطبههای عمه
زندان کوفه را کرد دشمن سزای عمه
بردند تا به شام و هر شهر کوچه گردی
چشمان هرز ناپاک میدیدمان چه دردی
کوچکترین ما بود رقیه خواهر من
بیتاب و بیقرار است خواهر لاغر من
مویش سفید و رویش انقدر که کبود است
میسوزد این دل من، خواهر چنین نبوده است
حتی نشد بگیرم او را بغل از این درد
حالا چرا عزیزم دستان تو شده سرد
امشب اگر گرسنه است، خواهر غذا نخورده
شاید پدر رسیده خواهر گرسنه مرده
با آن صدای زخمی انقدر یا ابه گفت
بابا رسید اما بر دست عمه او خفت
دشمن اگر چه ما را با خطبههای عمه
آزاد کرد اما دیگر نبود رقیه
تا اربعین رسیدیم کرببلا چه حالی
ما آمدیم اما جای رقیه خالی
بابا تو کربلایی اما رقیه جا ماند
در شام بین غربت مظلوم و خسته جان داد
جمع همه شهیدان در کربلاست با هم
تنهاست خواهر من در شام مردم از غم
ای زائران بابا کرببلا که رفتید
در اربعین بابا یاد همه بیفتید
طفلی اگر جلوی چشم شما قدم زد
یاد رقیه باشید کرببلا نیامد
نائب زیاره باشید در اربعین برایش
جبران گریه بر او بر دوش عمههایش
#گهر
#بنت_الحسین
#سکینه_خاتونسلاماللهعلیها
#کربلا
#رقیه
#اربعین
#چادر
#حضرت_رقیه
#رقیه
آن دم ک عدو آمد
گوش منو گوشواره
دزدید و بغارت برد
بابا توکجابودی
ازماتوجدا بودی
.
+ آن دم ک عدو آمد
دزدیدو بغارت برد
جسمم ب بیابان ها
زیر سم اسبها بود
آن دم ک عدو طعنه
بر عمه ی ما میزد
آن دم ب کجا بودی
ازما توجدا بودی
+ آن دم ک عدو طعنه
برخواهرمن میزد
بر تشت طلا بودم
کی ازتو جدا بودم😔
#محسن_رشیدی
هفت سین دلبری
در سفره ی دل باز کردم هفت سینم
تا گوشه ی چشمی رخ او را ببینم
ماه خدا سال نو ام را کرد تزئین
ماه #علی بر ادعایم هست تضمین
در پرتوی #شعبان رسیده ماه روزه
همراه با #قرآن رسیده ماه #روزه
گشته تبرک سال نو با شام #افطار
در سایه ی تشنه لبان ما را نگهدار
در سفره ی نوروز چیدم هفت سین را
با لاله ها رنگین نمودم این نگین را
🇮🇷🇮🇷
در سین اول با کمال احترامش
از دور بر کرب و بلا دادم #سلامش
در #سجده افتادم برای سین دوم
چون پاسخم را می دهد او با تبسم
وقتی مدال شاعری در #سینه دارم
در سین سوم، شعر او را می نگارم
#سال شروع سفره ی عیدم حسین است
که چارمین سین است اما نور عین است
در #ساعت تحویل. موج اشک جاری ست
در پنجمین سین چشم ها در آبیاریست
سین ششم دستم به دامان نگار است
#سائل همیشه چشم در راه بهار است
در سین هفتم داغدارم از برایش
دارم تمنای #سفر بر کربلایش
ذکر#رقیه بر لبم بعد نماز است
چون بیشتر بر مشکلاتم چاره ساز است
حسن ختام شعر عیدم مثنوی باد
هر سال من تا روز آخر مهدوی عج باد
یاد #شهیدان بصیرت یاد #سردار
#امضا #حسین #جعفری دلتنگ دلدار
شاعر حسین جعفری
1.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴تو بگو عشق، من میگم: #رقیه (سلام الله علیها)
🖋خط بهشتی
#حضرت_رقیه سلام الله علیها