#شعر_توحیدی
#قرآن
#غزل
🔹سِیر در آیات عالَم🔹
نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت
خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت
«أَلَم أَعْهَد إِلَيكُم يا بَنی آدَم» برایم خواند
از آن عهدی که آدم بست -آن پیمان- برایم گفت
برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق میزد
به یاد نوح بود از کشتی و طوفان برایم گفت
به ابراهیم و موسی و به اِلیاسین سلامی کرد
به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت
«محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک»
زمین را زیر و رو کرد از غم پنهان برایم گفت
سپس «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا» را بر زبان آورد
نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت
مرا خوف و رجای حرفهایش جذب خود میکرد
که آیه آیه از «تکویر» و «اَلرَّحمان» برایم گفت
هزار و چندصد سال است در دل حرفها دارد
شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت
سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالَم را
سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت
📝 #عاطفه_جوشقانیان
#شعر_توحیدی
#مناجات
#غزل
🔹دوستت دارم🔹
همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبانالمعظم، چه محرّم دوستت دارم
دلم با عشق، خویشاوندی دیرینهای دارد
از آغاز جهان، از عهد آدم دوستت دارم
وضوی گریه میگیرم در استغفار و میریزم
به پایت جان که ای جانان دمادم دوستت دارم
برای این دل بیچاره همدم! عاشقت هستم!
برای زخمهای سینه مرهم! دوستت دارم!
نگو از چشم من افتادهای من چشم در راهم
که از تو بشنوم یکبار من هم دوستت دارم
خودم را بین آغوش تو میبینم شبیه حُر
که با اشک خودش میگفت نمنم دوستت دارم
در این دنیا نبردی آبرویم را در آن دنیا
چه خواهی کرد؟! من در هر دو عالم دوستت دارم
مرا حتی اگر در آتش خشمت بسوزانی
زنم فریاد در بین جهنّم دوستت دارم
دل دلواپسی دارم، دلی از غصهها سرشار
ولی «یا کاشف الهَم کاشف الغم» دوستت دارم
فراز آخر شعر است و یک اقرار بیپایان
مرا بسیار میخواهی و من کم دوستت دارم
📝 #رضا_خورشیدی_فرد
📗 #گزیده_اشعار_کنگره_مواهب
#شعر_توحیدی
#غزل
🔹آینۀ حیرت🔹
به کدام واژه بخوانمت
به کدام واژۀ نارَسا؟
به کدام جلوه بجویمت؟
متعالیا و مقدّسا!
همهجا نشان جمال تو
همه سو شکوه جلال تو
همه در ثنای تو نغمهخوان
همه در حریم تو جبههسا
ورقی گشوده در این چمن
صفحات دفتر حُسن تو
که شکفته بر لب هر گلی
به ستایشت غزلی رسا..
نه همین تبسم فطرتم
که هزار آینه حیرتم
به کدام جذبه سفر کنم
به رواق مهر تو ذرّهسا
چو نی از ترنّم حزن خود
چه ترانهها که شنیدهام
همه شب در این غم دلنشین
به صباح میرسم از مسا
سُبحات روی تو دلنشان
نَفَحات کوی تو گلفشان
فَبِنور وَجهِکَ غَشِّنی
لِیَصیرَ لیلیَ شامِسا
بِسَماع ذِکرِکَ لَذّتی
و اِلی هواکَ صَبابَتی
فَلَقَد قَصَدتُکَ والهاً
و لَقَد اَتَیتُکَ آنِسا
به مدیحۀ تو نمیرسم
نه به تازی و نه به پارسی
مگر آنکه وصف تو بشنوم
به زبان مردم پارسا
سخنم تمام و هنوز هم
عطشی نهفته به جان من
کلمات افاقه نمیکند
به سکوت میرسم ای بسا!
#زکریا_اخلاقی
@abadiyesher
#شعر_توحیدی
#غزل
🔹نام تو را میخوانند🔹
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
چه فقیران که به شکرانۀ یک تکۀ نان
یا مُعینَ الضُّعَفا! نام تو را میخوانند
چه غریبان که به شکرانۀ یک نیمنگاه
باز با حمد و ثنا، نام تو را میخوانند
میتوان از نفَس پاک درختان فهمید
که شب و روز، چرا نام تو را میخوانند
مرگ، حق است ولی عالم و آدم بیشک
لحظۀ خوف و رجا، نام تو را میخوانند
گه «بلال حبشی»، گاه «مؤذنزاده»
همه با بانگ رسا، نام تو را میخوانند
از ازل تا به ابد، جملۀ ارکان وجود
زیر لب، وقت دعا نام تو را میخوانند
#سارا_جلوداریان
@abadiyesher
#شعر_توحیدی
#غزل
🔹دفتر هستی🔹
تویی پیداتر از پیدا نمییابیم پیدا را
چرا مانند ماهیها نمیبینیم دریا را
نشانت میدهد جنگل، بیابان، رود، کوهستان
گمانم یک نفر آیینهکاری کرده دنیا را
نسیمی میوزد وقت اذان از دورهای دور
به آرامی نوازش میکند پلک سحرها را
تجلّی میکند حتی همین بید حیاط ما
اگر من هم بلد باشم تکلّمهای موسی را
تو نامت را نوشتی جای جای دفتر هستی
ولی ما نابلد بودیم و گم کردیم معنا را
#محمدمهدی_خانمحمدی
@abadiyesher