eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
بشکند دستی که سیلی راشبی آداب کرد خوردن زهر هلاهل رابه مولا باب کرد خاطرات کوچه و مادر برایش کم نبود همسری را در پی آزار او بی خواب کرد...
مداحی آنلاین - خوشم که از ازل شدم به درگهت شدم گدا حسن - بنی فاطمه.mp3
4.58M
(ع) 🌴خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن 🌴همیشه میزنم صدا ز سوز دل تو را حسن 🎤 سید_مجید_بنی_فاطمه
🏴 بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت کــه مـاهیـان هـمـه گـریند در عــزای حـسن
YEKNET.IR - vahed 2 - hafteghi 1399.07.03 - narimani.mp3
6.53M
وقتی گره میفته تو کارم یا وقتی که خیلی گرفتارم 🎤 سید رضا نریمانی علیه السلام
آنان‌که شعله بر دل غم‌پرورت زدند روزی شراره بر جگر مادرت زدند دیروز بر غریبی پدرت خنده کرده‌اند شب‌باوران که خیمه به دوروبرت زدند این دشمنان دوست‌نمای هزار رنگ زخمی به‌روی زخم دل مضطرت زدند صلحت زمینه‌ساز قیام حسین بود تهمت به علم و دانش بارآورت زدند سردار بی‌سپاه شدی و دریغ و درد خنجر ز پشت بر تو و بر باورت زدند در هالهٔ غریبی خود سوختی ولی با شعله‌های زخم زبان آذرت زدند گاهی کمر به قتل تو با زهر بسته‌اند گاهی میان هجمهٔ غم، خنجرت زدند بر حالت حسین، ملائک گریستند از بس که تیر بر بدن پرپرت زدند با گریه می‌نوشت وفایی که از غمت آتش دوباره بر جگر خواهرت زدند
گیرم که دست تو سپر مادرت نشد تقصیر تو نبود قَدَت یاوَرَت نشد بیرون بریز این جگر پاره پاره را بیرون بریز غصه‌ی این گوشواره را زینب رسیده است بگو راه چاره را خونابه های دور لب پر شراره را با مقنعه دهان تو را پاک می‌کند این خاک گیسوان تو را پاک می‌کند خون لخته روی پیرهنت ریخته شده آلاله وقت آمدنت ریخته شده هفتاد تیر در بدنت ریخته شده هم خونِ تازه از کفنت ریخته شده دارد حسین پیش تو از حال می‌رود او از کنار تو ته گودال می‌رود علیه‌السلام علیه‌السلام
صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی رفته پیغمبر ولی دارد گُلی در گلشنش می‌دهد بر خلق طعمِ دیدنش را دیدنش سبطِ پیغمبر مسیحایِ زمانِ خویش بود شهر را جانی دگر می‌داد قرآن خواندنش یوسفی که چشمهایِ عاشقانش صبحدم باز می‌شد از شمیم دلکشِ پیراهنش کوچه‌هایِ بی هیاهو گرم هو‌هو می‌شدند نیمه شب از گرمیِ آوایِ یارب گفتنش بارها می شد سر سفره جذامیهایِ شهر فیض می بردند از نورِ نگاهِ روشنش بهرمند از مهر او تنها نه جمعِ دوستان بلکه از دست کریمش لطف دیده دشمنش مزد مهرش داده شد، روزی که از خونِ جگر داشت یک عالم شکوفه روی دشتِ دامنش آه از آن مظلوم وقتی همسرش شد قاتلش آه از آن مظلوم وقتی دوستش شد دشمنش نیستم شاعر، که الحق بهر هر شاعر سزاست جان دهد هنگامِ شرحِ غربتِ جان دادنش روضه‌ام دارد به پایان می‌رسد اما به جان آتشی دارم ز شرحِ تیرباران تنش