من نه آنم که تراوش کند از من گله ای
می دهد خون جگر رنگ به بیرون چه کنم؟
#صائبتبریزی
شوق من قاصد بیدرد کجا می داند؟
آنقدر شوق تو دارم که خدا می داند!
#صائبتبریزی
تو مردِ صحبتِ دل نیستی ، چه میدانی
که سر به جَیب کشیدن چه عالمی دارد!
#صائبتبریزی
حیرت هرکس دراین عالم به قدر بینش است
هرکه بیناتر دراین هنگامه حیران بیشتر
#صائبتبریزی
#یااباالفضلالعباس🌱
طاق ابروی تو را تا بست معمارِ قضا
روی من از قبلهی اسلام برگردیده ماند...
#صائبتبریزی
ز آفتاب چه تقصیر، کم عیاری ماست
که همچو ماه گهی ناقصیم و گاه تمام
#صائبتبریزی
از تربت تو خاک خراسان حیات یافت
آری ز دل به سینه رسد فیض بیحساب
#صائبتبریزی
انتقام هرزه گویان را به خاموشی گذار
تیغ می گوید جواب مرغ بی هنگام را...
#صائبتبریزی
گران گشتم به چشمش بس که رفتم بیسبب سویش
مرا زین پای بیفرمان چهها بر سر نمیآید...
#صائبتبریزی
من از روييدن خار سر ديوار دانستم
كه ناكس كس نميگردد بدين بالا نشينيها
#صائبتبریزی
گرچه او هرگز نمیگیرد ز حال ما خبر
درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما..!
#صائبتبریزی
دل را بساست از دوجهان درد و داغِ عشق
مرغِ غریب را پر و بالْ آشیانهایاست
#صائبتبریزی
از صبح پرده سوز ،خدایا ! نگاه دار
این رازها که ما به دل شب سپرده ایم
#صائبتبریزی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
💚🍃
صائب چه فارغ است ز بیبرگیِ خزان
مرغی که در قفس گذرانَد بهارِ خویش
#صائبتبریزی
نیست در جاذبهیِ شوق مرا کوتاهی
پلّهی نازِ تو بسیار بلند افتاده است
#صائبتبریزی
هلاکِ حُسن خدادادِ او شوم که سراپا
چو شعرِ حافظِ شیراز انتخاب ندارد
#صائبتبریزی🪴
♡••
"دلگیر نیستم ڪھ دل ازدست دادھامـ
دلجوییِ حبیب بھ صد دل برابرست.."
#صائبتبریزے
در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو
عالم پرست از تو و خالی است جای تو
هر چند کاینات گدای در تواند
یک آفریده نیست که داند سرای تو
تاج و کمر چو موج و حباب است ریخته
در هر کناره ای ز محیط سخای تو
آیینه خانه ای است پر از آفتاب و ماه
دامان خاک تیره ز موج صفای تو
هر غنچه را ز حمد تو جزوی است در بغل
هر خار می کند به زبانی ثنای تو
یک قطره اشک سوخته، یک مهره گل است
دریا و کان نظر به محیط سخای تو
خاک سیه به کاسه نمرود می کند
هر پشه ای که بال زند در هوای تو
در مشت خاک من چه بود لایق نثار؟
هم از تو جان ستانم و سازم فدای تو
عام است التفات کهن خرقه عقول
تشریف عشق تا به که بخشد عطای تو
غیر از نیاز و عجز که در کشور تو نیست
این مشت خاک تیره چه دارد سزای تو؟
عمر ابد که خضر بود سایه پرورش
سروی است پست بر لب آب بقای تو
صائب چه ذره است و چه دارد فدا کند؟
ای صد هزار جان مقدس فدای تو
#صائبتبریزی