eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه لطف تو یک‌عمر شاملم بوده است اگر خیال من از هر دوعالم آسوده است برای شاعر ما خانه‌ای ا‌ست در جنّت امام صادق علیه السلام فرموده است پ.ن؛ قاب یادگاری از اجتماع نوحه‌سرایان کشور در قم با دوست و برادر شاعرم کربلایی
بسم الله القاسم الجبارین انتفاضه سه نقطه پیروزی در مصاف دوباره‌ی شک‌ها درکی از صبر و استقامت نیست در مرام یزید مسلک ها ظلم در هر لباس محکوم است "فتح خون" اعتبار مظلوم است همچنان بعد سال‌ها انگار!!! پُرِ بدبینی‌اند عینک‌ها نوعروسان شهر خوابیدند حجله آبستن شهادت شد جای اکران بازی مرگ است خیمه‌های شب عروسک ها انتفاضه سه نقطه عاشورا ارض قدس ارض کربلا شده‌است از صدای بلند می ترسند هم زنان هم تمام کودک ها خنده را از لب برادر برد گریه را روی چشم خواهر برد سنگ دل‌تر نمی‌شناسم از ماشه‌ی بی‌حیای موشک ها هیچ کس بر مزار خوش‌بین نیست وصله بر "پاره‌ی تن دین" نیست یک به یک روی خاک می افتند خانه‌ها در "نوار" شهرک ها رونق از روغن چراغ گرفت شعله را از دل اجاق گرفت در سیاهیِ لشگر ظلم است نقش این روزهای فندک‌ها گرچه گرگ و شغال هم‌دستند شیخ‌های قبیله هم مستند "بدر" اما نشانمان داده‌ست می‌شود بُرد سهم اندک ها گرچه کبکش خروس می‌خواند "موش" در گوش فیل خوابیده‌ست سیل خون تازه راه افتاده‌ست موج دریا کجا و اردک‌ها غزّه خیبرتر است از خیبر غزّه را غزّوه می‌کند حیدر عاقبت ذوالفقار می‌گیرد خنده را از دهان دلقک‌ها
بسم الله القاسم الجبارین " بغض مرد " گاه حتی در مصیبت آه کم می آورد پیش بغض مرد گاهی چاه کم می آورد زخم کاری باعث تحلیل نیرو می شود شیر بین چند تا روباه کم می آورد تکیه بر دیوار دادن چاره ی ناچاري است سینه ی مجروح بین راه کم می آورد در سپر بودن برای ضربه های بی هوا مطمئنا قامت کوتاه کم می آورد خانه بی مادر شبیه گور دسته جمعی است مثل توحیدی که "الا الله" کم می آورد چند روزی پشت ابر آستین پنهان شده صورتی که پیش نورش ماه کم می آورد داغ زهرا کوه را هم از کمر خم می کند زانوی خیبر گشا هم گاه کم می آورد فاطمه پشت و پناه اشک های حیدر است بعد سرلشگر ، سپاه شاه کم می آورد هیچ کاری بر نمی آید بغیر از صبر از آنکه در احقاق حق همراه ، کم می آورد
آیینه ی بی غبار برمی‌گردد باسیصد و چند یار برمی‌گردد پاییز به گوش برگ ها می‌گوید سر میرسد انتظار ، برمی‌گردد
بسم الله الرحمن الرحیم از پله چه باشتاب بالا رفتند باد آمد و چون حباب بالا رفتند با جمله‌ی ما خادم ملت هستیم از گُرده‌ی انقلاب بالا رفتند
بسم الله الرحمن الرحیم بحر طویل دلدار می رسد سالار می رسد جود و سخا و غیرت و ایثار می رسد شهزاده ی تمامی اعصار می رسد دارد دوباره حیدر کرار می رسد باید که طبل خاتمه ی جنگ را نواخت وقتی علی کنار علمدار می رسد الله اکبر از زور و بازوی پهلوان الله اکبر از قد و بالای این جوان یکدم میان میمنه یکدم به میسره در دو جناح مرد نبرد است همزمان فریاد الامان دارد بلند می شود آنجا به هر مکان اکبر جوان سلسله گيسوي کربلاست پیغمبر خداست با این حساب احمد مختار می رسد ((شهزاده ی مؤذن کرببلا علي)) غوغا به پا شده تیر از کمان غیرت مولا رها شده شمشیر ذوالفقار علی را کشید و بعد صحرا پر است از سر و دست جدا شده یک تن دوتا شده یعنی علی رسیده زمان عزا شده آمار کشتگان عدو بی حساب شد وقت عذاب شد دنیا خراب شد تيغش خضاب شد وقت مصاف شد از بس که ضربه زد تیغ کجی که دست علی بود صاف شد روز قیامتی که به کرب و بلا شده از شدت بلا پشت دلاوران عرب زاده تا شده غوغا به پا شده ((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی)) وقت حذر رسید تا شیر تر رسید وقتی که بین لشگریان این خبر رسید فریاد استغاثه ی "این المفر" رسيد باز شکاری از حرم شاه کربلا ارباب ماسوا قصد شکار کرد خاک تمام معرکه را لاله زار کرد از میمنه به میسره را تارومار کرد بنگر چه کار کرد سیل عذاب را سر دشمن آوار کرد دشمن هوار کرد از جنگ با جوان حسین احتذار کرد یعنی فرار کرد اینجای قصه کار عدو به سپر رسید عمرش به سر رسید ((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی)) هم ماه آمده هم شاه آمده تکرار دوم اسدالله آمده فرماندهی میمنه از راه آمده ارباب زاده ای که ز درگاه آمده یوسف به شوق دیدنش از چاه آمده پیش جمال پر جبروت یل حسین کوتاه آمده تکبیر می کشد وقتی میان معرکه شمشیر می کشد از ترس و واهمه قلب و دل همه گردن کشان کل عرب تیر می کشد این خنده دار نيست؟ وقتی به جنگ شیر ، روباه آمده ((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی)) پیغمبر آمده از خیمه های کرببلا حیدر آمده وقت نبرد حضرت سرلشکر آمده با این حساب روی زمین محشر آمده خونش به جوش آمد و صبرش سر آمده شیر از میان بیشه به قصد سر آمده به به به این ابهت و قدرت به به به این شهامت و غیرت به به به این شجاعت و صولت در یک کلام ختم کلام است این کلام شیر نر حسین علی اکبر آمده ((شهزاده ي مؤذن کرببلا علی)) صهبا علی و ساقی میخانه ها علی آقا علی و زاده ی خیر النساء علی مولا علی و آیه ی "قالوا بلی" علی والا علی و عالی اعلا نما علی شهزاده ی شهنشه ملک بقا علی پیغمبر جوان شده ی کربلا علی هرکس به جنگ خشم خداوند رو کند راه فرار هر طرفی جستجو کند هرکس که جنگ تن به تنش را نگاه کرد با خود میان معرکه هی گفتگو کند یا مظهر العجايب و یا مرتضی علی ((شهزاده ی شهنشه کرببلا علی))
هم حال تضرع و دعا می‌خواهیم هم بخشش و رحمت از خدا می‌خواهیم در لحظه‌ی افطار پس از خوردن آب یک تذکره‌ی کرب‌وبلا می‌خواهیم
بسم الله الرحمن الرحیم آفتاب با گریه گفت مادر او زیر آفتاب خشکیده است حنجر او زیر آفتاب خاک عراق داغ شد از بس که جبرییل آتش گرفت شهپر او زیر آفتاب بر پشت بام مانده جوادالائمه تا باشد وداع آخر او زیر آفتاب بال کبوتران سپرش شد اگر نسوخت آن پیکر مطهر او زیر آفتاب قربان آن‌که تشنه و عریان به روی خاک مانده سه روز پیکر او زیر آفتاب مانده به خاک زینت دوش نبی ولی بر نیزه می‌رود سر او زیر آفتاب اینجا امام سایه‌نشین بود همسرش آنجا نشست همسر او زیر آفتاب وقتی که چشم حرمله‌ها سمت خواب رفت روضه به سمت روضه‌ی بس کن رباب رفت
بسم الله الرحمن الرحیم تشنه ام تشنه‌ی مرام علی سائل سفره‌ی طعام علی می نویسم خدا و بعد از آن می‌دهم تا ابد ادامه علی از همان روز ابتدا مستم مستم از ابتدا ز جام علی ما مدد از کسی نمی‌گیریم چون که ننگ است غیر نام علی افتخارم شده است اینکه شده اسم من در شناسنامه علی شب معراج مصطفی در اصل شده در عرش هم‌کلام علی هم همیشه علی امام من است هم همیشه منم غلام علی حجرالاسودش بهانه بود می کند حاجی استلام علی که علی دست قادر ازلی ست رشته ی ماسوا به دست علی‌ست می زنم می ، می طهور و زلال که ندارد می طهور زوال بی علی هست رب شبیه بت با علی هست رب جل جلال دست ما را رها نخواهد کرد بی خیالش شوم به فرض محلال همه لیس کمثله شی است از علی گر بیاوریم مثال رمضان ماه بندگی شد چون وجه او در خدا شد استهلال جز علی هرچه بود زشتی بود ذکر حیدر محول الاحوال پس خدا و علی ندارد که به دو مصرع کنیم استدلال که علی دست قادر ازلی ست رشته ماسوا به دست علی ست اوست استاد درس جبراییل الگوی بندگی میکاییل شک ندارم که یاعلی مدد است نفخه ی حشر صور اسرافیل به علی می رسم تمام و کمال از خدا گر بیاورم تمثیل یا علی شد معادل صدها ذکر تسبیح و آیه و تهلیل آیه آیه خدای حی جلیل کرده است از اباالحسن تجلیل می کند سیئات عالم را حب حیدر به بهترین تبدیل صفحه صفحه نوشته است خدا بین تورات و مصحف و انجیل که علی دست قادر ازلی ست رشته ماسوا به دست علی ست روی دستت نیامده است علی نیست بالاتر از تو دست علی ای فدای تو هرچه بود و نبود ای فدای تو هرچه هست علی هرکسی می رود نجف بعدش می‌شود مست مست مست علی روبروی تو هرکه صف بکشد لاجرم می‌خورد شکست علی همه‌ی کائنات در واقع با تو گشته خداپرست علی از تمام فضائلی که گذشت ناگهان بر لبم نشست علی که علی دست قادر ازلی ست رشته ماسوا به دست علی ست او حق و ما بقی مجازی اند مثل ملق کنار غازی اند منکران ولایتش در اصل همه محکوم بی نمازی اند بی ولایش وضو نمی‌گیرند بلکه مشغول آب بازی اند عاشقان علی اگر سرشان برود روی دار راضی اند جمله هایی که شرح وصف علی ست همه دارای فعل ماضی اند که علی دست قادر ازلی ست رشته ماسوا به دست علی ست از قیامش بپرس محشر چیست از لبش کن سوال ساغر چیست وصف گل را ز بلبلش پرسند از علی پس بپرس کوثر چیست بازوی او ستون عرش خداست پیش بازوش فتح خیبر چیست از جمل می‌شود بفهمی که معنی حمله ی مکرر چیست از خم ابرویش سوال کنید معنی جنگ نابرابر چیست بعد از این‌که دونیم شد مرحب تازه فهمیده‌است حیدر چیست سد راهش شود خیال عبث پیش او قلعه چیست یا در چیست قبل ان تفقدوا سلونی گفت تا بدانند اصول منبر چیست پای منبر پس از کلام علی روی لب‌ها کلام قنبر چیست که علی دست قادر ازلی ست رشته‌ی ماسوا به دست علی ست