eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید اگر احساس تو خاموش نمی شد اینقدر تنم تشنه ی آغوش نمی شد روزی که تو رفتی همه ی شهر بهم ریخت قبل از تو غزل اینهمه مغشوش نمی شد دل کندن ما از تو همان کندن جان بود بر لوح دلم غیر تو منقوش نمی شد گلدان اگر از پنچره پرسید:« کجا رفت ؟!» یعنی که نبود تو ، فراموش نمی شد اشک از من و باران اگر از ابر نمی‌ریخت تصویر تو از پنجره مخدوش نمی شد قید نفسم را زده ام ؛ قید تو را نه می ماندی اگر شهر کفن پوش نمی شد دیوانه ی تو بود دلم ، لحظه ی رفتن میخواست بگوید به خدا ، روش نمی شد ... می شد همه ی زندگی ام ، مرگ نباشد اما اگر احساس تو خاموش نمی شد
شبیهِ خویش ، کلِ شهر را دیوانه میبینم تو از هر کوچه ای رد می شوی میخانه میبینم تو چشم خویش برهم میزنی، من در خیال خود شراب کهنه را پیمانه در پیمانه میبینم هراسی نیست این دلداده را از رنج ، تا وقتی برای گریه ام ، این شانه را مردانه میبینم تو در اندیشه ی آزادی ام از بند این عشقی من از امروز هم این پیله را پروانه میبینم تو دریایی حقیقت در دلت گنجانده ای ، جز تو تمام زندگی را جرعه ای افسانه میبینم چه کردی با منِ غمْ آشنا ، ای یار دیرینه که در آیینه ها تصویرِ یک بیگانه میبینم خبر آورده از کویت ، صبا ؛ شعر مرا خواندی بیا در گوش من نجوا بکن : رویا نمیبینم !
از امر تو اگر چه اطاعت نمی‌کنیم جز خویش را همیشه ملامت نمی‌کنیم عمری حرام شد پی دیدار این و آن ای دیده‌ی دریده، حلالت نمی‌کنیم تقصیر همت کم ما بود، این فراق تقدیر را به طعنه مذمت نمی‌کنیم یک عمر انتظار کشیدی برای ما یک عمر در جواب تو: «فرصت نمیکنیم» جمع است بی خیال تو، هر جمعه، جمعمان یک لحظه هم به شوق تو خلوت نمی‌کنیم ‌‌ شاعر شدیم و با غزلی نصفه نیمه هم در پیشگاهت عرض ارادت نمی‌کنیم ای ماه! ما کجا و خیال وصال تو ؟! ما بیش ازین به عشق جسارت نمی‌کنیم سخت است باورش ولی از ما قبول کن "هرگز به این نبودنت عادت نمی‌کنیم"