ریخت از مستی #چشمان_تو میخانه به هم
خورد آرامشم از زلف سر شانه به هم
#دل_بده عشق بیاموز بهار است هنوز
شاید این بار رسیم آخر افسانه به هم
#مختار_عظیمی
میزنم سازے بیا، امشب به سازم سازڪن
دلبرے ڪن از مـن و امشب برایم نازڪن
مـــانده ام پشت در دروازه #چشـــمان_تــو
رحم ڪن امشب بیا در را بــرویم بازڪن
🌾🌹🌾🌹🌾💞