شَب به شَب، واژه به واژه عِشق وَرزیدم تو را
امشب اما تا سحر دیوانِ شِعرت می کنم...
#محمد_بزاز
بی من از فردا تو رویایی نخواه
عشق را در عمق قلبم کن نگاه
دفتر شعرم دگر تقویم نیست
برگ آن بر بارشی تسلیم نیست +
هر که در عاشقی قدم نزده است
بر دل از خون دیده نم نزده است
او چه داند که چیست حالت عشق
که بر او عشق، تیر غم نزده است
#خاقانی
دیدم چه کرده عشق تو با من، ولی نخست
پنداشتم که آینه زنگار بسته است
#سید_سعید_صاحب_علم
گفتم کـه دلتنگم بیـا ای آنکه درمان منی
گفتی کنارم هستی وهمواره در جان منی
گفتم نمانـده در دلم شوری دگر از عاشقی
گفتی اگر لیلی شوم،مجنون و حیران منی
گفتم مرا بـا بوسه ای از عشق مهمانم نما
گفتی همیشه یک بغل از بوسه مهمان منی
گفتم کـه دیگر بعد تو نوری ندارد محفلم
گفتی که شمع روشن هر جمع پنهان منی
گفتم بمان با رفتنت مشکن تو پیوند مرا
گفتی که درعشق وجنون هم عهد و پیمان منی
گفتم که عکست مانده در چشمان خیسم تا ابد
گفتی که هرشب تا سحر در اشک چشمان منی
گفتم برایت یک غـزل شاید غزل خوانم شوی
گفتی که خود درشاعری تک بیت دیوان منی
-براے من کہ پرم از فراق
قصه نگو . . .
اگر ڪتاب تو باشی؛
کتابخانھ منم˘˘📚!
#سید_تقی_سیدی
هرچه میگویم نر است این زندگی گوید بدوش
هرچه میگویم که افتادم ز پا گویدبکوش...
#مهدی_اخوان_ثالث
گفتی كه رفته رفته، چو عمر آيمت به سر
عمرم ز دير آمدنت، رفته رفته رفت!
#محتشم_کاشانی