eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
54 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
ندانم از پی چندین جفا که با من کرد نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟
چو مرده باشم اگر بگذرد به خاک لحد به بانگ نعره برآید که جان ماست هنوز
ای مونس دیرینه دل سوخته دریاب تا چند سخن با در و دیوار کند دل ..
ببخش! عاشق تو رازدار خوبی نیست میان کوچه اگر بی گدار می‌گریم!
تو آرزوی قنوت نماز من شده‌ای ببین! برای تو روزی سه بار می‌گریم
جای گلایه نیست اگر درد می‌کشم صد قرن آزگار، همین رسم مردهاست...
مرا آتش صدا کن تا بسوزانم سراپایت مرا باران صدا ده تا ببارم بر عطش‌هایت!
بزن که حکم از آن تو باشد هر چه فرمایی نهادم دست را در زیر شمشیر تو، گردن هم  
گفتم چگونه می‌کُشی و زنده می‌کنی؟ از یک نگاه کُشت و نگاهِ دگر نکرد…
حالا مرا ناچیز می‌بینی . . . ؟ دیوانگان را ریز میبینی . . . ؟
به‌جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست که در جهان به جز از کوی دوست جایی هست
دیروز اگر دل به کسی غیر تو دادیم، امروز پشیمان شده‌ایم... از تو چه پنهان؟  
ای ننگ بر او مرگ بر آغوش شما . . .
یادش همه جا هست خودش نوش شما . . .
من جان دهم آهسته تو هم می‌میری . . .
اینجا تمــــام حنـــجره‌هــــــا لاف می‌زنند هرگز کسی هر آنچه که می‌گفت، آن نبود!
ما حنجره در حنجره در حنجره بغضیم ما آینه در آینه در آینه دردیم...!
🌸 نوشتم مظهر عصمت نوشتم حیدری خصلت نوشتم پنج تن یکجا نوشتی زینب کبری
زینب اگر نبود حدیث وفا نبود با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود زینب اگر نهیب نمیزد علیه کفر نطق مدافعان ولایت رسا نبود زینب اگر اسیر نمی‌شد به راه دوست دین خدا ز قید اسارت رها نبود زینب اگر طلسم ستم را نمی‌شکست امروز صحبت از شرف اولیا نبود.. در شام و کوفه باز نمی‌کرد اگر زبان نام رسول بر سر گلدسته‌ها نبود اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام زینب اگر نبود کتاب خدا نبود اسعدالله ایامکم🌸
بيا که شعر دگر خسته شد ز دست قلم چقدر واژه‌ی «جمعه»، «غروب»، «تنهايی»؟ ...🍂
شبی کاش جانم به لب‌های تو می‌رسید..!
مثل شیرین که فرو خفته درآغوش کسی ناله ی تیشه ی بی حاصل یک فرهادم
من پذیرفتم شکست خویش را پندهای عقل دوراندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است... این دل درد آشنا دیوانه است  میروم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم  میروم از رفتن من شاد باش..  از عذاب دیدنم آزاد باش! گرچه تو تنهاتر از من می‌شوی آرزو دارم شبی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را.. تلخی برخوردهای سرد را...  آرزو دارم خدا شادت کند بعد شادی تشنه ی نامم کند!  آرزو دارم شبی سردت کند بعد آن شب همدم دردت کند تا بفهمی با دلم بد کرده ای(: با وجود احتیاج دست مرا رد کرده ای..(: می‌رسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی... می‌رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی....! می رسد روزی که تنها در کنار عکس من...  نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی....!(:
شیوه‌ی خوش‌منظران، چهره نشان دادن است شیوه‌ی اهل نظر، دیدن و جان دادن است
بسیار دست و پا مزن ای دل به زلف یار تسلیم شو که رشته ی صیاد محکم است