eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
هَـوا گرفته و مَـن هَـم گرفته ام بـه بَـغل هَـوای گریـه کـه یَـعنی تـو نیسـتی بَـغلم
چقدر انسان تنهاست؛ مثلِ پَرِ کاه در هوای طوفانی!
دیری ست که از روی دل آرای تـــو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم َ 💕
چـه زیبـا می شـود آن "شــــب" که مهتـاب دلـم باشی! 🌼🌼🌼
در ازدحام غریبی، زمین مچاله شده و ماه محوِ سکوت سیاه چاله شده کجای ارض و سمائی امام خوبی‌ها نصیب‌هر‌شبمان‌ بغض‌و‌ آه‌و‌ناله شده پیاله‌ی دلمان پر ز خونِ غیبت شد شرابِ نابِ ظهورت هزار ساله شده
پیش هم بودن و هم جنس نبودن درد است آه از آن سیب که در پاى چنار افتاده است
جمعه تعطیلیِ خوبیست اگر پیشه ی عشق دور از این بحث بماند نه که تعطیل شود...
بوسه چیدن ز لبت سلسله در سلسله هاست اصلا این بوسه دوای غم کم حوصله هاست
♥️ پیراهنم شمیمِ تَنَت را گرفته است! آن را نَشُسته کاش برایم اُتو کنی... ❤️❤️❤️
لهجه‌ات را غلاف کن ای عشق زخمــی‌ام از زبان نـوک تیزت
با لبت بازی نکن،رقصش خزان سازد مرا دیده برلب چون نهم،خوابم گران سازد مرا
بر شانه ات نگذاشتم سر، با خودم گفتم آن قله ها را از همین پایین تماشا کن
آن شانه که آرامش دنیایم بود شد شانه به شانه ی یکی دیگر رفت
جمعه ها با اینکه میدانم نمی آیی ولی میفریبم کوچه را با وعــده ی دیدار تو
پرتو نور رخت عقل مرا با خود برد دل دیوانه مجنون که ز لیلا گل خورد پس از آن گوی به میدان فراق افتاده واندر آن بازیِ دل عقل پریشان افسرد
حال آشفته‌ی من مایه‌ی دشمن شادی‌ست پشت لبخند از این روست که پنهان شده‌ام
تویی که صاحب چشمان پر غزل هستی اجازه هست بگویم که دوستت دارم؟
خبر از گریه نداریم ولی وقت وداع بی‌تو هر جا که نشستیم لب دریا بود
تلخیِ عشق از تظاهر های شیرین بهتر است! سیلیِ مادر کجا و بوسه ی نامادری...
سعی كردم به تو بفهمانم... لعنتی! گریه شانه می‌خواهد از قسم دادنم نفهمیدی! زنده بودن بهانه می‌خواهد...
خلاص بخش خدایا همه اسیران را مگر کسی که اسیر کمند زیبایی‌ست ✍
یک جمعه ی دیگر به سر آمد گل نرگس دیدار تو این بار هم افتاد به تعویق
♡•• محبوبِ من اما شب سخت مۍگذرد! ڪاش‌خورشید شبھا طلوع مۍڪرد.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
گفته بودند که عاشق بشوی می میری تا به حال چندنفر را تو به کشتن دادی؟
صیاد مَکِش زحمتِ بیهوده پیِ دام ما بسته ی عشقیم نیازی به قفس نیست...