eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
82 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دارم جهان را دور می‌ریزم من قوم و خویش شمس تبریزم نانت نبود ؟ آبت نبود ای مرد ؟ ول کن جهان را ! قهوه‌ات یخ کرد ..
ازدست‌رفتگانیم، دستی به دست ما دِه...
به حدی دوستت دارم که میدانم خدا روزی ُسوالش از تو این باشد، چه کردی او پرستیدت..؟
دوبـاره طــبع غــزل گـو بـرید امـانم را گـرفـته اسـت ســر دسـت داســتانم را به جبر چشم تو تن دادم اختیارم رفت به باد مـی‌دهـد ایـن دیـده دودمـانم را خــراب می‌کندم ایـن خـماری چـشمت دوبــاره از نـو بــسازد ولـی جــهانم را نـشسـته آبـی شـال تـو روی گـندمـزار به زیر می‌کشد این صـحنه آسـمانم را چقدر خاطره از کوچه‌ی تو بر دل ماند چــقدر کـوچه‌ی تو می‌گرفت جــانم را جــهان مرده‌پرست و زمین شـاعرکش بـــساز بـر ســر ایـن کوچه یادمـانم را
بس توبه و پرهیزم که‌از عشقِ تو باطل شد مِن‌بعد بدان شرطم که‌از توبه بپرهیزم 🌱
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت...
. دفترم بـاز به نـاز تـو فقط بــاز کنم سازم از گفتن چشمان تـو دمساز کنم سوز دل برسر دل ماند و نگویم به کسی راز دل را بـه لب سرخ تو ابراز کنم
شبیه تعزیه خوانی به نقشِ شِمرَم که... خودش به گریه خودش را مدام لعنت کرد...!
همچو یک مثنویِ بی سر و تَه بودم من شمسَ تبریزی ِچشمان تو تفسیرم کرد
دلم هوای تو دارد.
تو اگر نمک به زخمم بپراکنی نکوتر ؛ که ز دست غیر گیرم منِ خسته مرهمی را..