eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
نه فقط از تو اگر دل بکنم می‌میرم سایه‌ات نیز بیفتد به تنم می‌میرم بین جان من و پیراهن من فرقی نیست هر یکی را که برایت بکنم می‌میرم برق چشمان تو از دور مرا می‌گیرد من اگر دست به زلفت بزنم می‌میرم بازی ماهی و گربه است نظربازی ما مثل یک تُنگ شبی می‌شکنم می‌میرم روح برخاسته از من، ته این کوچه بایست بیش از این دور شوی از بدنم می‌میرم
ای مالک شش گوشه ی آفاق، حسین ای کشته ی اشک های مشتاق، حسین حسرت به دلیم و کربلا می‌خواهیم ای غایت آرزوی عشاق، حسین
🍃 خوش آنکسی که ز شوق وصال محبوبش بـه گـریـه صبح کـنـد لیلة الرغائـب را ✍شاعر: محمود مربوبی
...🌻 ای آفتاب حُسن برون آ دمی ز ابر کآن چهره‌ی مشعشعِ تابانم آرزوست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مخصوص شبت ‌بخیر🌸🌸🌸
. امشب برای دوستدارانت دعا کن چون خود به عشق دوست ما را مبتلا کن امشب که مهمان شهید کربلایی ما را شبیه خود به راهش جان‌فدا کن ✍️، ۱۴۰۱/۱۱/۰۷ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷
صبح که می‌شود برای کلاغ‌ها از عشقمان بگو بگذار یک کلاغ چهل کلاغ شود دوست داشتنمان! دلم می‌خواهد قصه‌ی من و تو برسد به گوش تمام دنیا.. حمیدرضا عبداللهی 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این آب که شعلهٔ‌وش ز جا می‌خیزد وز میل به ذیل باد می‌آویزد ماناست به اشگ محتشم کز تف دل می‌جوشد و از درون برون می‌ریزد محتشم کاشانی
هر صبح با سفر در عمق ماجرایی تازه از شروع یک روز آغاز می شود. بسم الله
صبح چشمانت بخیر اے مطلع اشعار دل... ‎‌‎‎‌‌❤️💫
1699204.mp3
6.52M
❧🔅✧﷽✧🔅❧ 🔺🎼 دعای ندبه 🎤 بانوای: استاد فرهمند 💫یار مهدوی من...! 🤲🏻بیا تا برای آوردن امام‌مان هم پیمان شویم، بیا تا میله های قفس نفسمان را بشکنیم، 🌷بیا تا دست در دست هم برای دیدن روی گل مهدی فاطمه دعا کنیم، بیا تا ما هم زمینه ساز پایان یافتن ناآرامی های دوران باشیم. ✨اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَج✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از چشم تو هر صبح گوهر میریزد آلاله به دامان سحر میریزد صد بغض از در سینه ی من شبنم شده و ز چشم تر میریزد حسین جعفری
عج ای روی تو ز هرچه گل تازه نازتر عطر تو از نسیم سحر دلنوازتر دیوانه نیستم بروم از کنار تو وقتی که نیست غیر تو یاری بسازتر روزی که از نیاز دلم با خبر شدی دستم به سوی دامن تو شد درازتر بود و نبود من چه قدر فرق میکند وقتی ز هست و نیست تویی بی نیازتر ایکاش نام من برود در قنوت تو دست تو هست پیش خدا چونکه بازتر
لبخند به لب طلای ناب آورده آرامش ِبی حد و حساب آورده هر چند هوای پشت در یخ زده است خورشید دوباره آفتاب آورده
کنعان خراب گشت ز اخوان روزگار باشد کسی که یوسف ما را خبر کند
سفارش کن مرا مادر به نزد مهدی ات امروز سفارش میپذیرد جمعه ها از مادرش مخصوص
از باد صبا دلم چو بوی تو گرفت بگذاشت مرا وجستجوی توگرفت اکنون ز منش هیچ نمی‌آید یاد بوی تو گرفته بود خوی تو گرفت
بوسهٔ بی‌ادبم ، کنج لب یار کجاست ؟
به قهر می روی و باز بی قرار منی تو در کنار خودت نیستی، کنار منی! برای بال خیالت بلیط لازم نیست همیشه همسفر ویژه ی قطار منی تمام مقصد گردشگران عوض شده است که از مناظر زیبای روزگار منی کدام روز مسیرت به " ساوه" افتاده؟ که از دلایل ِ شیرینی اَنار  منی گرفته بوته ی هر چای رنگ چشمت را نشان سبزی ِ زیتون رودبار منی چقدر زلزله خیز است قهر کوتاهت همیشه بیشتر از حدّ انتظار منی گروه خون جدیدی بساز در جانم ورود شوق به رگ های بی شمار منی کنار آمده ام با تب ِ زمستان ها تو ایستگاه بهاری که درکنار منی