eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت ای مظهر مظهرالعجایب! الغوث مظلوم‌ترین حاضرِ غایب! الغوث جز دیدن‌تو چه آرزویی داریم؟! ای رغبت لیلة الرغایب! الغوث
به مناسبت سر رشته ناب گفتگوها، فرج است بغضی که نشسته در گلوها، فرج است سوگند به لیلة‌الرغائب ای دوست سرفصل تمام آرزوها، فرج است
به مناسبت خواهم که مرا حال کبوتر بدهند دل را به هوای وصلِ گل، پَر بدهند ای کاش به لیلة‌الرغائب ای دوست گل‌نغمه و مژده‌ی فرج سر بدهند
تو این غربت که حتی آه دوای غصه‌هایم نیست چرا از من چنین دوری خدای آرزوها کیست؟ میان این همه شادی کمی هم قسمت ما نیست چرا با من نمی‌خندی خدای آرزوها کیست؟
بِشْتاب که لیلة الرغائب شده است فائز شده هر کسی که تائب شده است از لطفِ خدا درِ اجابت شده باز خاسر شده هرکسی که غائب شده است
حدیث عشق حدیث عشق به او خط‌به‌خط مطالب ماست غم نبودن او اعظمِ مصائب ماست نماز واجب‌مان شد از آن‌که وقت قنوت دعای آمدن او، دعای واجب ماست دعای آمدن او که گرچه در غیبت نظر به ما کند از لطف خویش، صاحب ماست که کودکیم در این روزگار و مثل پدر همیشه هر طرفی دیده‌اش مُراقب ماست چه آرزو بنماییم، هر چه می‌خواهیم منوطِ وقت ظهورِ امام غایب ماست در آرزوی عزیزی که می‌رسد یک روز تمام طول زمان، لیله‌الرغائب ماست
شب رغبت ز گرد راه آمد ای خدا عبد روسیاه آمد ای خدا بنده ای پریشانم باز دارم کمیل می خوانم در شب آرزو نگاهم کن رحم بر سوز و اشک و آهم کن عبد بیچاره و گرفتارم چشم بر دست رحمتت دارم «باز کن در منم منم یا رب عبد آلوده دامنم یا رب» شب جمعه رسید و آمده ام خانه ات را دوباره در زده ام بی پناهم خدا نگاهم کن پاک از خجلت گناهم کن شب جمعه به یاد دلدارم در دلم شور مهدوی دارم می زنم من صدات یا مهدی جان عالم فدات یا مهدی السلام ای امام غائب من رغبتِ لیلة الرغائب من در شب آرزو پناهم باش یاورم باش و تکیه گاهم باش در سرم نیست جز هوای شما آرزویم فقط تویی آقا آرزویم تویی تو یا مهدی آبرویم تویی تو یا مهدی یابن زهرا نظر به حالم کن بی وفا بوده ام حلالم کن شب جمعه به لب نوا دارم باز هم شوق کربلا دارم بر لبم یا حسین شد جاری اشک از هر دو عین شد جاری دل پریشان و زار و بی تابم یاد لب های خشک اربابم جان به قربان زخم های تنش جای سالم نماند در بدنش پیکرش مانده بود در گودال خواهرش تا که دید رفت از حال گفت زینب که نیست باورِ من یابن زهرا تویی برادر من جان به قربان جسم اطهر تو کاش جان می سپرد خواهر تو ای برادر فدای زخم تنت جان به قربان کهنه پیرهنت کهنه پیراهنت که غارت شد زینب آماده اسارت شد مهدی شریفی
تو را با شعر هایم واژه واژه کردم بدین‌گونه خودم را شاعری بی‌آبرو کردم....
بهترین آرزوی من نجف است رو به ایوان‌طلا مرا بنشان @abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
سر رشته ناب گفتگوها، فرج است بغضی که نشسته در گلوها، فرج است سوگند به لیلة‌الرغائب ای دوست سرفصل تمام آرزوها، فرج است @abadiyesher
هرچند دل از دست گنه تاریک است احوال من از گوهر مهرت نیک است با بال دعا قصد توسّل کردم امشب که زمین به آسمان نزدیک است @abadiyesher