eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد ماه من ! بس کن ندیدن های بی اندازه را...
بخوان از چشم های لالِ من، امروز شعرم را که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمی ماند
آشوب ِجهان و جنگِ دنیا بـه کنــار بحرانِ ندیدنِ تــو را من چـه کنـــم؟
آمدی تا که ببینی طلبیدن دارد یا ببینی که دلم از تو بریدن دارد 🌸وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن عاشقی بی سر و پا عزم رسیدن دارد بال پروانه اگر سوخته است از وصلت از چه ترسم که وصالت نپریدن دارد مرگ و جان کندن فرهاد به من ثابت کرد شهد شیرین شدهٔ عشق چشیدن دارد کوه کندم برسم حال ولی در جانم اشک چشمی است که چون شمع چکیدن دارد
ای دل نگفتمت که به چشمش نظر مکن؟! کز غم چُنان شوی که نبینی بخواب خواب خواجوی کرمانی
عاقلان دانند تنها قيمت ديوانگي سجده كرده بر تو اين ديوانه چندين مرتبه
آمدی جانم به قربانت‌ ولی* دیگر برو!! یک دو روزِ مانده را با خاطرت سر میکنم...
بوی بهار می شنوم از صدای تو نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینه ی خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی ام شانه های تو در خاک هم دلم به هوای تو می تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو همبازیان خواب تو خیل فرشتگان آواز آسمانیشان لای لای تو بگذار با تو عالم خود را عوض کنم: یک لحظه تو به جای من و من به جای تو این حال و عالمی که تو داری، برای من دار و ندار و جان و دل من برای تو قیصر امین پور
دردم زیاد هست و شفایم زیارت است من طالب شفای توأم ای حسین جان
از اوج درد در غزلی تازه حاکی ام از پنج شنبه های بدون تو شاکی ام
گل کرده در ردیف غزل‌های ما حسین شوری غریب داده به این بیت‌ها حسین زیباترین تغزّل عالم به نام اوست هرجا که شعر می‌شود آغاز با حسین این واژه‌ها همیشه برایم مقدّس‌اند زنجیر، طبل، سینه‌زنی، کربلا، حسین این کوچه‌ها مسیر عبور محرّم‌اند حس کرده‌اید رد شده از هر کجا حسین؟ حس کرده‌اید در وسط روضه‌های‌مان ما را چه‌قدر می‌زند آیا صدا حسین؟ حس کرده‌اید تشنه که باشیم، زودتر سیراب می‌شویم بگوییم «یا حسین»؟ آری! حسین مرهم هر درد بی‌دواست دارد برای هر غم و دردی دوا حسین یا از سکوت خاک به پا خیز، محتشم! یا شورشی دوباره برانگیز با حسین... دیگر سکوت می‌کنم و قطره‌قطره اشک... شاید مگر ادامۀ این شعر را حسین...
‏اگر تو دامنِ خود را به دستِ ما ندهی ز دستِ ما نگرفته‌ست کس گریبان را‌‌‌...