مهی کز دوریش در خاک خواهم کرد جا امشب
به خاکم گو میا فردا، به بالینم بیا امشب
مگو فردا برت آیم که من دور از تو تا فردا
نخواهم زیست خواهم مرد یا امروز یا امشب
ز من او فارغ و من در خیالش تا سحر کایا
بود یارش که و کارش چه و جایش کجا امشب
شدی دوش از بر امشب آمدی اما ز بیتابی
کشیدم محنت صد ساله هجر از دوش تا امشب
شب هجر است و دارم بر فلک دست دعا اما
به غیر از مرگ حیرانم چه خواهم از خدا امشب
چو فردا همچو امروز او ز من بیگانه خواهد شد
گرفتم همچو دیشب گشت با من آشنا امشب
ندارم طاقت هجران چو شبهای دگر هاتف
چه یار از من شود دور و چه جان از تن جدا امشب
#هاتف_اصفهانی
آبادی شعر 🇵🇸
مهی کز دوریش در خاک خواهم کرد جا امشب به خاکم گو میا فردا، به بالینم بیا امشب مگو فردا برت آیم که م
ز من او فارغ و من در خیالش تا سحر کایا
بود یارش که و کارش چه و جایش کجا امشب😭😭
دست عشق از دامن دل دور باد!
میتوان آیا به دل دستور داد؟
میتوان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب میدانست تیغ تیز را
در کف مستی نمیبایست داد
قیصر امین پور
آبادی شعر 🇵🇸
دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان آیا به دل دستور داد؟ میتوان آیا به دریا حکم کرد که دلت را ی
ارسالی اعضا محترم در لینک ناشناس👏👏👏👏😍😍😍
برایت شعر می گویم
که امشب شام مهتاب است
من امشب با تو می گویم
همه ناگفته هایم را
دمی با تو به سر بردن
خودش آرامشی ناب است••°
فریدون مشیرے
࿐჻ᭂ⸙❤️❤️⸙჻ᭂ࿐
همه عیب خلق دیدن، نه مروت است و مَردی
نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری
#سعدی
حجش قبول هرکه به ایوان طلا رسید
بختش بلند هرکه گره خورده با علی است
#یکشنبههای_علوی
#حسن_لطفی
دیگر برای آمدنم پشت در نباش
دلواپس نبودن این در به در نباش
آبی نپاش پشت سرم ، بعد از این ولی
از عاشق شکسته ی خود بی خبر نباش
شیرینی تمامی دوران عمر من!
در قهوه های تلخ رقیبان شکر نباش
نازک دلم ، به یادتو خون می خورم هنوز
از کوچه های خاطره ام در گذر نباش
دل پیش توست می روم اما قسم به عشق
تا زنده ام رفیق کسی در سفر نباش
تو مهربان تر از همه بودی برای من
این می کشد مرا برو و خوب تر نباش
#سیمین_علیزاده
در تاب و تب عشق مجازی هستیم
بازنده از ابتدای بازی هستیم!
مرگ است حقیقت وصال من و تو
وقتی که دو تا خط موازی هستیم
#محمدجواد_منوچهری
من کویرم لب من تشنه ی باران علی است
این لب تشنهی ی پرشور غزلخوان علی است
اینکه گستردهتر از وسعت آفاق شدهست
به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی است
منّت نان و نمک نیست سر سفرهی او
پس خوشاآنکه در این دنیا مهمان علی است
آتش اشکی اگر در غزلم شعلهور است
بیگمان قطرهای از درد فراوان علی است
لحظهای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
که جهان آینه در آینه حیران علی است
کعبه یکبار دهان را به سخن واکرده است
تا بدانیم کلید در این خانه علی است
از دم صبح ازل نام علی را میخواند
دل که تا شام ابد دستبهدامان علی است
#محمدحسینصفاریان
#یاعلی_جـان
☆
گفتی ثنای شاه ولایت نکردهام
بیرون ز هر ستایش و حد ثنا علی است
چونش ثنا کنم که ثنا کردهٔ خداست
هرچند چون غُلات نگویم: خدا علی است
شاهان بسی به حوصله دارند مرتبت
لیکن چو نیک در نگری پادشا علی است
گر بگذری ز مرتبهٔ کبریای حق
بر صدرِ دور زودگذر کبریا علی است
بسیار حُکمها به خطامان رود ولی
در حقِّ آن که حُکم روَد بیخطا علی است
گر بیخودم، وگر به خود، اینم ثناش بس
در هر مقام بر لبم آوای یا علی است
#نیما_یوشیج