eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فارغ از هر فاصله و دغدغه‌ای بی هوا دلت تنگِ ما نمیشود یک شب؟
ای که همه نگاهِ من، خورده گره به روی تو تا نرود نفس زِ تن، پا نکشم زِ کوی تو...
و من عقوبات المعاصی جنبتنی حتی کانک استحییتنی آری منم و گناه خرمن خرمن آلوده شدم اگر چه دامن دامن امّا ز عقاب باز دورم کردی انگار که تو حیا نمودی از من
حبیب، خواری من خواست بر مراد رقیب خدا مراد دل هرکسی روا نکند..📽🤍
تا مرا می‌نگرد قافیه را می‌بازم!🎼🍂
توشه ای نیست مرا غرق گناهم چه کنم؟ گله ها دارم از این عمر تباهم چه کنم؟ در دل ظلمت شب مانده ندارم راهی چشم بر تابش خورشید پگاهم چه کنم؟ من سلاحی که به جز اشک ندارم یارب نادمم منتظر رحمت شاهم چه کنم؟ رمضان آمده دعوت شده ام مهمانی بر سر خوان تو محتاج نگاهم چه کنم؟ تو "مجیری"و "مُقیلی"و "مُحیلی" و "مُنیل" جز تو کس نیست نگهدار و پناهم چه کنم؟
گفتی: چه کسی رازق شعر است؟ نوشتم: چشمان پر از شعر تو - دامت بَرکاتُه - - مصطفی عمانیان
خوش آمد به اعضا جدید❤️❤️
من آن اشکم که از دیواره‌ی هر چشم می‌بارم تو از احساس لبریزی و من از غصه سرشارم شبیه قرص ماهی شب به شب با شعر می‌آیی همه با قرص می‌خوابند و من با قرص بیدارم هوای خوب فروردین شد و از عشق لبریزم چگونه می‌توانم بی تو دست از عشق بردارم تمام شعر من در تارو پود ارض جاری شد زمین جای قشنگی می‌شود وقتی تو را دارم میان خواب و بیداری برایت شعر می‌بافم از ان روزی که گفتی، شعرهایت را خریدارم!
ای دوست مرا بصیرت و هوش ببخش از جهل جدایم کن و آغوش ببخش از رحمت و خیر خود نصیبم فرما یک قلب رئوف وساده هم روش ببخش
چشم بر هم بِزَنی این رمضان هم رفته از زمان بهره نگیری،که زمان هم رفته می‌رسد یک شب قدر و تو به غفلت گذری ناگهان در تب غفلت ضربان هم رفته نکند نامهٔ اعمال بگوید آن شب نگران آمده بود و نگران هم رفته تا نفس داری و دستت برسد کاری کن میروی در سفر و یک چمدان هم رفته چمدان دل من پر شده از رخت سیاه کاش گویند بر آن آب روان هم رفته با همین لطف خدایی بطلب عفو گناه که خدایت پی جبران همان هم رفته