eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
﴿انگار با تمام جهان وصل می شوم﴾ در لحظه ای که می کشمت تنگ در ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مرزبانم تویی حماسی‌ترین داستانم تویی به هر داستان، قهرمانم تویی نشان شجاعت به بازوی توست به غیرت، جهان‌پهلوانم تویی سراپا مسلّح به ایمان و عشق سراسر دل مهربانم تویی همه شهر، امن و امان است شب به گوش سحرها اذانم تویی.. توانا و باعزّت و استوار من ایرانم و مرزبانم تویی همه مرزبانان سلیمانی‌اند سلیمان این داستانم تویی ✍🏻 🏷 🇮🇷
💫هر نفس عشق می کشد ما را همچنین عاشقیم تا نفسی‌ست آستین بر جهان برافشانم گر به دامان دوست دسترسی‌ست هوشنگ ابتهاج
جمکران با پای دل به محضرت آقا،قدم زدم تا سر به خاک پای شما دم به دم زدم اصلا" عزیز فاطمه با این بهانه ها دستی به سمت صید غزل بیش و کم زدم تهران به سمت مسجدتان،جمکرانی ام در قم قرار  یار خودم را به هم زدم آقا غزل نوشته ام و با زبان شعر راهی از آستان شما تا حرم زدم سوت قطار عاشقی ام را خدا شنید از بس که روی ریل زیارت قدم زدم بعد از سلام و عرض ارادت به محضرت یک سر به سامرای دو چشم ترم زدم با زائران مسجد سهله قدم قدم بوسه به خاک پاک قدوم صنم زدم آقا قبول کن غزلم را به لطفتان زیباتر از گذشته غزل  را رقم زدم
🍃 اگر چه جمعه نشد حاجتم ولی این است سه شنبه های تو در صحن جمکران باشم
. از شادی دیگران اگر شاد شوی چون باغ بهار دیده آباد شوی یک روز شود نوبت تو صبر نما آن روز دگر ز غصه آزاد شوی
با زخم و شکست عشق و بد مستی ها در پیچ و خم و بلندی و پستی ها دنیای غم اند و سرو قامت یعنی عشق اند تمام دهه ی شصتی ها
. چه حیف، آینه‌ها قلبی از چدن دارند مترسکان قشنگی که پیرهن دارند من از مغازلهٔ خاک و باد فهمیدم که لاله‌ها خطر واژگون‌شدن دارند سلام گفتم و مرگ از چهار سو خندید در انزوای کمد، مادران کفن دارند هزار پنجرهٔ لال در حوالی ماست به‌جای آن، همهٔ سنگ‌ها دهن دارند فرار می‌کند از خویش هرکه در سفر است پرنده‌های مهاجر غمی کهن دارند پناهگاه من آخر کدام آغوش است؟ به غیر من همهٔ عاشقان وطن دارند
ای کاش که تصویر نگاهم باشی هر جا که روم چراغ راهم باشی بگذار سرم به شانه ات باشد تا یک‌ عمر فقط تو تکیه گاهم باشی
از عطربوی سیب تنت مدهوش گشته ام ممنوعه ی بهشتی و خاطی چو آدمم...
. معشـــــــــــــــــــوق را دلارام می‌گویند، یعنی که دل به وی آرام گیرد پس به غیر چون آرام گیرد؟
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد گفتم از قصه ی عشقت گرهى باز کنم به پریشانى گیسوى تو سوگند ، نشد خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند تا فراموش شود یاد تو، هرچند نشد من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمى که لبش باز به لبخند، نشد دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد فاضل نظری
فرقی نمی‌کند چه برایم نوشته دوست گیرم که ناسزاست ولی دستخط اوست آیینه‌وار خیره به تنهایی توام آری ! سکوت ساده‌ترین راه گفت‌و‌گوست این درس را ز عشق تو آموختم که گاه راه وصال دست کشیدن ز جست‌و‌جوست هرکس به قدر وسع خریدار یوسف است سرمایه ی شکسته‌دلان چیست؟ آرزوست بیچاره ما که گرچه عزیزیم نزد خلق چیزی که پیش دوست نداریم آبروست فاضل‌نظری
 شرایط جمعیتی عامل فروپاشی اسرائیل ❮❯ شهر من! ای نشان پایداری در نبرد ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۵ اخبار فرهنگی اخبار ادبیات و نشر اخبار فرهنگ حماسه و مقاومت  خبرگزاری تسنیم: «خرمشهر» نماد استقامت و تلاش مردمی است که به رغم توطئه‌ها و کاستی‌ها توانستند از شهرشان دفاع کنند؛ پایداری در خرمشهر مضمون پرتکراری است که در ادبیات دفاع مقدس به چشم می‌خورد. به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شاعران بسیاری هم‌پای مردم در روزهای سخت حماسه و دفاع همراه آنها بودند، خود را از این واقعه دور نکردند و به جای اینکه همانند برخی از هم‌قطارانشان زبان در کام بگیرند و یا چون گذشتگان رویه غزل‌های عاشقانه را ادامه دهند، حماسه‌هایی را به تصویر کشیدند که تا ابد در برگ برگ تاریخ خواهد ماند و مایه افتخار این سرزمین خواهد شد. «شهر من» مثنوی‌ای از حسین اسرافیلی است که شاعر در آن دردهای خرمشهر در روزهای سخت جنگ را به تصویر می‌کشد و به پایداری مردمانش اشاره می‌کند و در نهایت روزهای خوبی را برای این شهر می‌بیند: «دیده ام، تن‌های بی‌سر را به خاک سینه‌ها دیدم فراوان، چاک چاک آسمان، در چشم یاران تنگ شد مسجد و محراب از خون، رنگ شد سنگ و خاک جاده با خون شسته‌ایم زیر آوار، آشنایان جسته‌ایم این همه بیداد، آخر بگذرد زخم تیر و تیغ و خنجر بگذرد شهر من! ای شهر پر آوای درد ای نشان پایداری در نبرد! زیر هر گامی شقایق کاشتیم تا که این پرچم فرا افراشتیم قلب تاریخ زمینی شهر من! غرقه در خون این‌چنینی شهر من!» حسین اسرافیلی
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 تقدیم به روح پاک شهیدان دفاع مقدس خصوصا سردار عشق ؛ 🌹محمد جهان آرا🌹 صد هزاران شكر "ممد" در بهشتي ، نيستي؛ تا ببيني مرگ غيرت را به چشم پاك خويش بي حجابان در خيابان ها تردد مي كنند جاي پرچم روي بام خانه ها انبوه ديش طعنه بر خون شهيدان خدايي ميزند كثرت بي عفتي در روستا و شهر و كيش هر كسي راه شهيدان مي رود دائم خورد از زبان عده اي شيطان صفت هر لحظه نيش باورت نايد ولي رنجي كه اكنون ميكشيم؛ باشد از رنج شما در جبهه ها بسيار بيش هر كه آرايش كند محبوب خلق عالم است طرد ميگردد ز مردم صاحب تسبيح و ريش عده ای با جادوي ابليس حيوان گشته اند دسته اي وحشي و برخي خوك و بعضي همچو ميش الغرض "ممد" سعادت داشتي كه نيستي "عاصی" بيچاره مانده با غم عظماي خويش ما كه با خون شهيدان عهد و پيمان بسته ايم خوش بيايد هر بلايي در ره معشوق پيش... "عاصی" 🌹سالروز آزادسازی خرمشهر عزیز گرامی باد هدیه نثار تمام شهدا و امام عزیز.... 🍃❤️🇮🇷۳صلوات
Mohammad Esfahani Laleye Ashegh [ musicmedia.ir ] 320.mp3
11.19M
محمد اصفهانی لاله عاشق جماعت یه دنیا فرقه بین دیدن و شنیدن برید ازونا بپرسید که شنیده هارو دیدن .... میگن عاشقی محاله ولی ما محالو دیدیم خیلیا میگن خیاله ولی ما خیالو دیدیم💚🤍❤️🌷🌷🌷🌷🌷🌷
خدا آزاد کرد شهری که دنیا را تکان می داد خدا خود را در آزادی خرمشهر نشان می داد کبوترها تماشا کرده اند پرواز را اینجا خدا با دست خود بر هر شهیدش آب و نان می داد اگر زخمی اگر خونین اگر هر کوچه اش گلزار خدا درس بقا در صبر را بر آسمان می داد میان قاب عکس مسجدی لبریز جانبازی شکوه استواری را به چشمان زمان می داد خودش می برد با عزت تن خونین عاشق را و در جنت کنار کربلایی ها مکان می داد حماسه در حماسه از شلمچه تا دل کارون خدا می دید مادر را که در راهش جوان می داد خدا دلهای خواب مانده در آغوش دنیا را به خرمشهر و خونین شهر صد باره تکان می داد
من به بوسیدن لب های تو معتاد شدم یا بیا ترکم بده یا جور کُن جنس مرا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آبادی شعر 🇵🇸
من به بوسیدن لب های تو معتاد شدم یا بیا ترکم بده یا جور کُن جنس مرا #ارس_آرامی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
عجب وزن خرابی😐😐 مصرع اول فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن مصرع دوم فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا