از تو دوری کردنم آخر به کشتن می دهد
نطفه ی عشقی که در دل با محبت کاشتی
چاره ای جز این ندارم، بعد از آن هنگام که
عاشقی را بین ما هر لحظه بد پنداشتی
عشق تو ویرانه ام کرد و نفهمیدی چرا
کاش یک لحظه فقط حال مرا می داشتی
#جواد_صارمی
گاه باید نزنی حرف،فقط بوسه بغل
جای آن نیست بخوانی که برایش تو غزل
گاه دعوا سر هیچ است ولی طفره نرو
بخدا نیست دگر حوصلهٔ جنگ و جدل
بی توجه نتوان شد که ثواب تو در این
کار نیک است چنان حی علی خیر عمل
مثل چای است که هر خستگی از تن ببرد
گوییا زاده شده بهر همین روز ازل
گاه اصلا خود زن باعث دعواست ولی
مرد کوتاه بیا محض خدا حداقل
اولین کس که از آن بهره بَرد،مرد تویی
مثل شیرینیِ چای و کره و قند و عسل
هم نگیری مرض قند و فشار و تب بد
هم گریزی ز زن و زندگیِ زنگِ اجل
چون شروع دل و دلدادگی از عشق به هم
شد دگر محکم و ثابت تو بمان مرد عمل
مثل یک چرخ و فلک،سرسره، تاب آور چون
زندگی گاه به کامت شده گاهی به هچل
بوسه ارزان و بغل مفت،ببخشا راحت
بهتر از پول و طلا،مهریه و دوز و دغل
#سید_مرتضی_س_طباطبایی
فرض کن صاحب کانال دوkیی باشی
با وجود صنمان حیف که تنهایی تو
سوسن و سایه و سیمین و سما و سارا
میرسی سید سین سام به رسوایی تو
#سید_مرتضی_س_طباطبایی
یـاد آن تعریف کردنهایِ شیرینت بِخِـــیر
لعنتی! کِی هَضم کردی این همه تغییر را؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
بر غیرتِ من عیب مگیر ای همه خوبی!
وقتی که به اندازهی حسنِ تو حسودم
#فاضل_نظری
مـا تـشـنهی یک جـرعـــه نگاهیم هنوز
تـــــو یـوســفی و مــا تـهِ چاهیم هنوز
هر جمعه غروب چشممان بارانیست
شـرمنده فقط چشـــم به راهیم هنوز
#محمدحسنمحمدی
چون طفلِ روزه دار، سراپای دیدهایم
تا از کدام اَبر برآید هلالِ دوست
👤صائب تبریزی 🌼
یـاد آن تعریف کردنهایِ شیرینت بِخِـــیر
لعنتی! کِی هَضم کردی این همه تغییر را؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
بر غیرتِ من عیب مگیر ای همه خوبی!
وقتی که به اندازهی حسنِ تو حسودم
#فاضل_نظری
تو که در کل جهان از همه کس راست تری
تو که در منتظران بیشترین منتظَری
طعنهٔ خلق خدا میشنوی میگویند
پس چرا این گل طاها ندهد یک ثمری
طاقتم طاق شد و طالب طاعت، طبعم
حرف من هم شده تنها غزل مختصری
کودکانی که تورا بر فرجت میخواندند
پیر گشتند و نیامد ز تو یکدم خبری
ترس دارم نکند عاقبتم این باشد
مثل بالا بشود شامل ما دربدری
ما که بیمارِ خطاکار و جفاکار شدیم
روزگارم شده اینها ضرر اندر ضرری
قَسَمت میدهم آقا که به جان مادر
تو که با یک نظر خود دل خلقی ببری
تو بیا واسطه ما باش خدا را راضی
بکن از ما تو که در زندگی ما پدری
دوست دارم که همین جمعه بیایی آقا
تو که هردم دل بیتاب مرا مینگری
#سید_مرتضی_س_طباطبایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعر طنز کنایه آمیز برنامه سیدخندان درخصوص وضعیت معیشتی و ازدواج سخت و فرزندآوری
#سید_خندان
😅😂
وضعیّتِ تهران و هوایش چه وَخیمانه مُضّر است...
از خاطره های تو و عطر تو و افکار مُعلّق
#محمدرضا_سجادیان
شاعران گُل گفتہاند،اما برای وصف ِ تـ.ــو...
باز باید معنیِ نازکتری پیدا کنم
#حسین_دهلوی
حاجت به خونبها نبوَد چون تو میکُشی
مقتولِ خنجرِ تو شدن خونبهای ماست
#خواجویکرمانی
دل مرده ام قبول ولی ای مسیح من
یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن !!
#یا_صاحب_الزمان_عج
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کاش میشد شعر چشمان تو را تحریر کرد
یا نگاهت را به دلتنگی ما تعبير کرد
کاش در آیات موزون نمازت شاه عشق
میشد از ژرفای یاسین ، اشک را تفسیر کرد
ذره ذره ، تکه تکه سینه ات مجروح شد
بس که تیغ معصیت بر قلب تو تأثیر کرد
روز و شب در سجده هایت یوسف زهرا ، مدام
آیه امن يجيبت ، خاک را اکسیر کرد.
ما فقط از انتظارت سهممان بی تابی است
دست ما را ربناي دست تو تسخیر کرد
اشهد اَنَّ تویی فخر تمام کائنات
اشهد اَنَّ که ذکرت شعر را تقریر کرد
ما گنهکاريم آقا ، جرممان از حد گذشت
تو شفاعت میکنی ؟ اسلام ما تغییر کرد
السلام علیک یا ابا صالح المهدی عج
مهتاب عزیزی
ما کوه غرور و ادعاییم آقا
مشغول دعا که نه، اداییم آقا
دنبال تو بودیم ولی گمشده ایم!
این جمعه نشد به خود بیاییم آقا...
#محمدجواد_منوچهری
#اللهمعجللولیکالفرج
دست از همه شستم و نشستم به کران
چون بی تو گذشت، بگذرد بی دگران
#رشیدی_سمرقندی
.
آن حادثۀ شگرف، چشمان تو بود
آن گرگ میان برف، چشمان تو بود
بین همۀ همهمهها در این شهر
چیزی که نداشت حرف، چشمان تو بود
#حامد_طونی
#آنات
اونجا که فاضل نظری میگه:
تا بفهمم چیست صدبار از خودم پرسیدمش
عشق آسان بود، اما من نمیفهمیدمش
دست او در دست من بود و دلش با این و آن
باز اگر یک جو پشیمان بود، میبخشیدمش
از تب غیرت ندیدم آتشی جانسوزتر
در کنارم بود و من با دیگران میدیدمش
هیچ عشقی از خیانت نیست ایمن، این بلا
تا نیامد بر سرم افسانه مینامیدمش
با دلم گفتم ببوسش تا فراموشش کنی
گفت اگر میخواستم آن روز میبوسیدمش
آن روز که میخواستمش در بر او بود
گیسوی بهم ریخته و خوش بر و رو بود
نفرت زده از عشق شدم حال شبیهِ
وقتی که ببینی به درِ ماست دو مو بود
#سید_مرتضی_س_طباطبایی
حرف هایی را که گفتم در غزل ها بیخیال
با خودت روراست باش و از حقیقت در نرو
من که گفتم اختیار تام داری عشق دل
هرچه خواهی کن ولی از من که آنورتر نرو
#سید_مرتضی_س_طباطبایی